انتخاب زبان
ما را دنبال کنید...
فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها
■ سرمقاله
■ ویژه نامه: استــاد فــکر - پرونده ویژه بزرگداشت علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره) - مصاحبه لسان با دکتر علی مصباح پیرامون بُعد فکری شخصیت علامه مصباح
■ مصاحبه لسان با دکتر علی مصباح پیرامون بُعد فکری شخصیت علامه مصباح
■ ملجا و مرجع و استاد فکر انقلابی - مروری بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب درمورد علامه مصباح
■ یادداشت: علامه مصباح یزدی ولایت‌مداری باورمند به مردم از عبدالحسین خسروپناه
■ بصیرت سیاسی: جایزه صلح نوبل برای برهم زنندگان صلح - بررسی رویکرد سیاسی در اهدای جایزه صلح نوبل
■ اندیشه سیاسی: تقابل اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی(ص) در اندیشه امام خمینی - نویسنده: ملیحه نیکروش
■ تاریخ سیاسی: نهضت میرزا کوچک خان؛ مینیاتوری از جمهوری اسلامی - بازخوانی تطبیقیِ ابعاد تشکیلاتی نهضت جنگل
■ گریز: اقیانوس حیرت - چطور بدرقه باشکوه حاج قاسم سلیمانی باعث حیرت رسانه‌ها و اندیشکده‌های غرب شد؟
■ بی بدیل: معرفی کتاب نظریه سیاسی اسلام
  1. مجله محاسن. دو فصل نامه تخصصي . شماره سوم - بهار 1404.
  2. مجله محاسن. دو فصل نامه تخصصي . شماره دوم - تابستان 1403.
  3. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره یازدهم (11)
  4. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره دهم (10)
  5. فکر و تفکر در آیات و روایات
  6. نشریه بصیرتی سیاسی لسان – شماره 4 – بهمن 1402
  7. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره نهم (9)
  8. نشریه بصیرتی سیاسی لسان – شماره 3 – دی 1402
  9. نشریه بصیرتی سیاسی لسان – شماره 2 – آذر 1402
  10. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره هشتم (8)
  11. نشریه بصیرتی سیاسی لسان – شماره 1 – آبان 1402
  12. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره هفتم (7)
  13. نشریه فرهنگی سیاسی میقات شماره اول
  14. مجله محاسن. دو فصل نامه تخصصي . شماره اول - بهار 1403.
  15. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره ششم (6)
  16. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره پنجم (5)
  17. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم-قم شماره چهارم(4)
  18. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم - قم شماره سوم (3)
  19. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم - قم - شماره دوم (2)
  20. نشریه تهذیبی پژوهشی معالم - قم - شماره اول (1)

مصاحبه لسان با دکتر علی مصباح پیرامون بُعد فکری شخصیت علامه مصباح

ویژه نامه:
 استاد فکر
پرونده ویژه بزرگداشت علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره)
بخش های ویژه نامه:
مصاحبه لسان با دکتر علی مصباح پیرامون بُعد فکری شخصیت علامه مصباح + عکس
ملجا و مرجع و استاد فکر انقلابی - مروری بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب درمورد علامه مصباح
علامه مصباح یزدی ولایت‌مداری باورمند به مردم - یادداشتی از عبدالحسین خسروپناه

- متن مصاحبه با دکتر علی مصباح:
لسان: درمورد بعد و برد فکری زندگی و شخصیت علامه مصباح (ره) خصوصاً با توجه به رسالت امروز روحانیت بفرمایید.
دکتر علی مصباح: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین لا سیما بقیه الله فی الرضین روحی و ارواح العالمین له الفدا. اول تشکر میکنم از جناب عالی و همکاران محترمتون که در معرفی چهره ها و شخصیت های حوزوی هم به طلاب حوزه هم به بیرون حوزه اهتمام دارید. ان‌شاءالله که این گفت و گوی ما مورد رضایت بقیة الله الاعظم باشد. آیت الله مصباح (رضوان الله علیه) آموزش حوزوی خودشان را از همان یزد شروع کردند که بعد از دوره ابتدایی که در آن زمان رایج بود وارد حوزه شدند و درس های مقدمات و اینها را در همان حوزه یزد تلمذ کردند و برای ادامه تحصیلشان به نجف مشرف شدند. به دلیل مشکلاتی که بود - مثل این که خانواده ایشان والد و والدشون همراهشان هجرت کردند به نجف و آنجا وضع زندگیشان جور نشد و نتوانستند ادامه بدهند و والده ایشان وابستگی شدید به ایشان داشتند و نمیتوانستند ایشان را آنجا بگذارند و برگردند - به هر حال به اصرار والدینشان ایشان هم از نجف برگشتند به ایران و آمدند قم. در قم در درس اساتید برجسته آن زمان از جمله آیت الله بروجردی، آیت الله بهجت، علامه طباطبایی، حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه)، آیت الله اراکی و امثال این بزرگواران شرکت کردند و آن طور که خودشان می فرمودند بعد بیست و هفت سالگی دیگر تقلید نکردند و با استنباط و اجتهاد خود مسائل شرعی را استنباط میکردند. روال عمومی حوزه های علمیه تا الان هم تقریبا به همین شکل هست که درس اصلی حوزه فقه و اصول هست و در این زمینه یک سابقه هزار و چند ساله وجود داره و چهره های بسیار برجسته ای در این زمینه در جهان اسلام ظهور کردند و مایه افتخار جهان شیعه هستند. نکته ای که آیت الله مصباح به آن توجه کردند این بود که در کنار فقه و اصول به عنوان خط اصلی جریان حوزوی، نیاز های جدیدی هم وجود دارد که به غیر از تحصیل کردگان حوزوی نمیتوانند آن ها را برآورده بکنند، به دلیل اینکه مربوط میشود به اسلام و مربوط میشود به معارفی که از دل کتاب و سنت و منابع اسلامی باید استخراج بشود و جوابش داده بشود؛ از جمله شبهات و مسائلی که در یک دوره توسط مارکسیست ها مطرح شد و جو جامعه را فرا گرفته بود و بسیاری از جوان ها را چه از لحاظ فکری و چه از نظر سیاسی به اردوگاه شرق متمایل میکرد و عده زیادی از جوان ها از اسلام رسماً خارج میشدند، بعضی دچار التقاط میشدند مثل منافقین که آن زمان به اسم مجاهدین خلق معروف بودند. آیت الله مصباح چنین وظیفه ای را برای خودشان تشخیص دادند که باید در برابر این سیل بنیان بر افکن اندیشه اسلامی یک کاری کرد و جوابی داد، جواب های متقن قابل فهم و قابل پذیرش برای آن جوان هایی که تحت تاثیر آن ادبیات و آن موج فکری قرار گرفته بودند. البته در این جهت ایشان تنها نبودند و قبل از ایشان استادشان مرحوم علامه طباطبایی این کار را شروع کرده بودند و کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را در جواب همین شبهات مطرح کرده بودند. همچنین شهید مطهری هم در پاورقی های آن کتاب و هم در مباحث دیگری که مطرح فرموده بودند وارد این میدان شده بودند. آیت الله مصباح هم چنین خلئی را احساس کرده بوردند و در پاسخگویی به این شبهات میدان دار شدند. البته نیاز های جامعه فقط هم این نبود بلکه افکار غربی ای که حکومت طاغوت پشتیبانی میکرد و حمایت میکرد که آن افکار در زمینه های مختلف اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و... به هر حال در این زمینه ها دولت و حکومت طاغوت غلام حلقه به گوش غربی ها بود و از طریق آن سعی میکردند که این افکار در جامعه نهادینه شود و یک کارزاری در مقابل فکر اسلامی برپا شده بود. در کنار اینها نگاه های التقاطی وجود داشت که منافقین بودند، دکتر شریعتی بود، دیگرانی بودند که سعی میکردند با یک پوششی از مسائل اسلامی همان افکار چپی یا راستی، شرقی یا غربی را به اصطلاح با یک زرورقی از آموزه های اسلامی بپذیرند و آن را ترویج میکردند. چون در این زمینه ها اولا افرادی که کاملا واقف باشند به آن ایده هایی که دارد تبلیغ میشود و احیانا به صورت پنهان زیر نقاب اسلامی دارد بیان میشود کم بودند، کسانی که به آنها اشراف داشته باشند و بتوانند آنها را به گونه متقن و قابل دفاعی جواب بدهند کم بودند .خب یکی از میدان هایی که آیت الله مصباح وارد شدند همین میدان مبارزه با انحرافات فکری بود که انواع و اقسامش در جامعه رواج پیدا میکرد و یک خطر بزرگی بود برای تفکر اسلامی و به دنبالش برای آن هدفی که امام برای آن مبارزه میکردند که تاسیس یک حکومت بر اساس اسلام بود تلاش و اقدام میکردند. خب این کار هم نیاز به یکسری مبانی فکری عمیق داشت و هم اینکه آن را در سطوح مختلف بتوانند برای جوان ها به صورت قابل فهمی برای جوان ها بیان بکنند. آیت الله مصباح یک ویژگی که کارشان داشت این بود که سعی میکردند افرادی را تربیت کنند که چنین کاری را بتوانند انجام دهند. هم به این دلیل که با یک نفر و دو نفر و چند نفر کار پیش نمیرفت، یک کار بزرگی بود که برای یک مخاطب چند میلیونی باید کار میشد در داخل و همچنین این منحصر در کشور ما نبود، در کشور های اسلامی هم وضع همین بود، در کشور های غیر اسلامی دیگر بدتر هم بود. آیت الله مصباح یک رسالت جهانی برای روحانیت قائل بودند. نه اینکه اکتفا بکنیم به اطرافیان خودمان و شهرمان و روستایمان را تبلیغ بکنیم، این را کافی نمیدانستند و این را مبرء ذمه نمیدانستند. لذا سعی میکردند نیروهایی را تربیت کنند که آنها هم بتوانند هم در این مسیر کار را پیش ببرند با همکاری همدیگر و هم در ادامه چون این کار یک کار دائمی خواهد بود. لذا هم در فلسفه اسلامی و هم در تفسیر قرآن کریم و هم در زمینه دیگر ایشان شروع کردند به برگزاری کلاس ها و جلساتی که افرادی را با این مبانی قوی تربیت کنند. لذا ابتدا در مدرسه حقانی با شهید بهشتی و شهید حقانی و آیت الله جنتی هیئت مدیره آن مدرسه را تشکیل دادند و در آنجا هم تدریس فلسفه و تفسیر قرآن و اخلاق داشتند و هم در مدیریت مدرسه مشارکت داشتند. بعدها وقتی مسائل جدی تر شد و نیاز به تربیت نیروهای در سطح بالاتر هم پیدا شد در موسسه در راه حق مجموعه ای را تشکیل دادند برای این که افرادی را تربیت کنند که بتوانند پاسخ به شبهات - مخصوصا در آن زمان شبهات مارکسیستی که رواج داشت - را بدهند. و این منتهی شد به پیروزی انقلاب اسلامی که نیروهایی که آنجا تربیت شده بودند خیلی در پیشبرد اهداف نظام موثر واقع شدند. آن نیروهای تربیت شده هسته های اولیه ای شدند که بتوانند پایه های فکری نظام سازی در جمهوری اسلامی را پیش ببرند. لذا زمانی که حضرت امام درباره بازسازی علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی به تعبیر امروزی، به ستاد انقلاب فرهنگی آن زمان دستور فرمودند که بروید دستتان را نزد حوزه های علمیه دراز کنید، تقریبا تنها مجموعه ای که وجود داشتند و می توانستند این بار را بردارند همان مجموعه شاگردان آیت الله مصباح بودند که دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را تشکیل دادند و بحث ورود در رشته های مختلف علوم انسانی را کلید زدند و بعدها منجر شد به این که در شکل های مختلفی و در قالب های دیگری این کار ادامه پیدا کرد تا به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منجر شد. در تمام این دوران زندگی علمی ایشان وقتی نگاه می کنیم، یک خط کلی در تمام این مسیر توسط مرحوم آیت الله مصباح دنبال شده و آن این که نیازهای روز جامعه اسلامی را با معارف اسلامی پاسخگو باشند و آن را تشخیص بدهند و در برآوردن آن نیاز در حد مقدور تلاش کنند. البته نگاه ایشان محدود به داخل جامعه اسلامی ایران هم نبود و همانطور که عرض کردم ایشان یک رسالت جهانی بر اساس آموزه های اسلام برای روحانیت قائل بودند که اسلام دین جهانی است و کسی که خودش را وقف شناخت اسلام و تبلیغ اسلام می کند نباید خودش را محدود به داخل جامعه بکند بلکه باید افق نگاهش را به کل جهان و کل بشریت تعمیم دهد و برای آن هم فکر کند و برنامه داشته باشد. لذا ایشان سفرهای متعددی به کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی داشتند و ضمن این که با نیازها و فضاهای فکری و فرهنگی آنها آشنا می شدند با متفکرین از مسلمان و غیر مسلمان در آن کشورها هم تعاملات زیادی داشتند و گفتگوهای مفصلی در دانشگاه ها و کلیساها و مدارس و... داشتند و در این تعاملات سعی می کردند که هم توجه آن ها را به اسلام و تعالیم اسلامی جلب کنند و هم نیازهای آن ها را بشناسند و هم احیاناً نیروهایی که آنجا مستعد بودند برای این که در ادامه ای حرکت موثر باشند، شناسایی کنند و ارتباط بگیرند و احیاناً بعضی از آنها را برای ادامه تحصیلات و ادامه کارها به کشور دعوت کنند و روی آنها سرمایه گذاری کنند برای این که این مسیر ادامه پیدا کند. از ویژگی های فکری و علمی آیت الله مصباح این بود که شاگردانشان را مستقل بار می آوردند. خیلی استقبال نمی کردند از این که شاگردان بگویند بله بله حرف شما درست است و هرچه شما بگویید قبول می کنیم! بلکه کاملا آن ها را وادار می کردند به این که حتی حرف های خود آیت الله مصباح را هم نقادی کنند. اگر کسی سوالی یا شبهه ای یا نقدی به بعضی از نظریات و فرمایشات ایشان داشت، خیلی استقبال و تشویق می کردند که بروید فکر کنید شاید چیزی که به ذهن من رسیده غلط باشد. خیلی با تواضع و فروتنی برخورد می کردند که افراد متعبد بار نیایند به این که هرچه ایشان می فرمایند به دلیل جایگاه بلند و نظریات صائب و قابل دفاعی که دارند در عین حال دعوت به نقادی می کردند. مکرر این حرف ارسطو را نقل می کردند که گفته من افلاطون - که استادش بوده - را خیلی دوست دارم اما حقیقت را از او بیشتر دوست دارم. بنابراین اگرجایی به این نتیجه برسم که او اشتباه کرده حقیقت را ترجیح می دهم. لذا این هم یکی از ویژگی های بارز آیت الله مصباح بود که افراد را متفکر بار می آوردند به جای این که متعبد باشند. در زمینه موضوعات کاری هم خود را منحصر در یک موضوع نمی کردند. با این که گاهی چنین گرایشی در طلاب و دانشجویان و هرکسی که در زمینه ای شاگردی می کند، غالباً چون راهی که گذشتگان رفتند راه کوبیده شده ایست و در آن راه رفتن راحت تر است، ایشان شاگردان خود را بر حذر می داشتند از این که چون صرفیین چنین کردند ما هم چنین می کنیم! خلاف اسلام و آموزه های دینی است. شما بیاد ببینید چه کار باید بکنید و شاید گذشتگان اشتباه کردند و دلیل نمی شود که هرکاری کردند درست بوده است. ممکن است مقامشان بسیار هم والا بوده باشد و ما خاک پایشان را سرمه چشممان می کنیم، ولی غیر از معصوم برای هیچ کس تضمین این که تشخیصش مطابق با واقع باشد وجود ندارد؛ بنابراین در هر جایی شما باید ببینید وظیفه تان چه هست و الآن چه اقتضاء و نیازی وجود دارد و از چه راهی باید آن را تامین کرد. ممکن است در گذشته نیازهایی بوده که راهش هم به دلیل نبود شرایط و دلایل مختلف محدود به مواردی بوده، ولی امروز نیازها متفاوت شده باشد و راه ها و امکانات جدیدی فراهم شده باشد که شما باید در این شرایط فکر کنید و قدم بردارید. به هر حال اینها نکاتی بود که به نظرم رسید که شاید برای خوانندگان شما مفید باشد. امیدواریم خداوند متعال به همه ما توفیق دهد که در شناخت و انجام وظیفه موفق باشیم و همه این مسیر راه با خلوص نیت و بخاطر خدا و نه به دلیل دیگری طی کنیم و توفیق خدمتگذاری داشته باشیم.