انتخاب زبان
ما را دنبال کنید...
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید
■ اساتید حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم (۲)
سید محمد علی علوی لاجوردی (۱۷)
شیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا (۱)
■ طلاب حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم
ورودی سال ۱۳۹۳
ورودی سال ۱۳۹۴
ورودی سال ۱۳۹۵
ورودی سال ۱۳۹۶ (۱)
ورودی سال ۱۳۹۷
ورودی سال ۱۳۹۸
ورودی سال ۱۳۹۹
ورودی سال ۱۴۰۰ (۱)
ورودی سال ۱۴۰۱
■ سایر نویسندگان (۳۲۵)

جدیدترین مقالات

مقالات تصادفی

مقالات پربازدید

آثار اجتماعی تقوا در قرآن نام پژوهشگر:مهدی قره قاش



آثار اجتماعی تقوا در قرآن

 

نام پژوهشگر:مهدی قره قاش

 


استاد راهنما: استاد علوی

 

 

مقدمه

آثار میان متقین :

وحدت متقین برپایه ریسمان الهی

پرهیز از رباخواری:

پیوند اجتماعی اثر تقوای مومنین

تقوا سبب نجات از عذاب الهی

مانع ارتکاب به فحشاء

دوستی و مودت با متقین

رعایت حقوق یتیمان و اطرافیان و ارحام

امت واحده شدن ملت ها

عدم هتک حرمت دیگران

اجتناب از عیب جویی

آثار در روابط خانواده و زوجین

تحکیم روابط خانواده

تحکیم روابط زناشویی

رعایت حقوق مادر

رعایت حقوق مطلقات

آثار در مقابل کفار و دشمنان:

ایمن شدن در برابر دشمنان

نصر و یاری خداوند در مقابل دشمنان

خدا کفایت کننده متقین

تقوا شرط موفقیت مومنین در برابر دشمنان

تقوا مانع فرار از جهاد

پیروزی و ظفرمندی

عزت و نجات

عاقبت ازان متقین

آثار مادی و معنوی :

آثار معنوی:

وحدت قلوب مومنین

احساس مسئولیت و بی تفاوت نبودن

تقوا، کلید گشایش در زندگی

تقوا، سدی در برابر فساد و رسوایی

تقوا، مانع تمسخر و تحقیر دیگران

پرهیز از لجاجت

ادب

امانت داری

پیروزی

آثار مادی:

احقاق حق و عدم کم فروشی

پرهیز از قتل

انفاق و رفع نیازهای جامعه

نزول آب با برکت از آسمان

منابع

 

 

 

 

چکیده
در این مقاله سعی می شود که تبیین شود تقوا اگر در جامعه رواج پیدا کند و به عبارتی دیگر اگر دستورات الهی در زمین اجرا شود چه اثرات و ثمراتی خواهد داشت و جامعه ای که متقی باشد لزوما باید چه نشانه هایی داشته باشد که ما با پرداختن به این ثمرات مدینه فاضله ای که هدف از خلقت بشر است را خواهیم داشت و سبب سعادت فردی و جمعی و تحقق قسط و عدالت و... در جامعه خواهد بود حیات طیبه بشری از خو های حیوانی به دور خواهد شد و جامعه متقی است که زندگی حقیقی در شان انسان و بشریت دارد و تقواست که انسان را معنا میکند و فرق انسان و حیوان در تقواست

اما بهترین جا برای پیدا کردن این مطلب سخنان خداوند متعال است که آفریننده انسان است و نسخه هایش انسان را سعادت میبخشد واوست که سعادت بشری را از همه بهتر می داندفلذا در این مقاله از آیات قرآن استفاده شده وبرای فهم آیات از روایات اهل بیت که هیچ گاه از هم جدا نمی شوند

 
مقدمه
تقوا از ریشه وقی به معنای پرهیز ؛نگه داشتن است که در اصطلاح شرعی هم به معنای پرهیزکاری از گناه است تقوا نیاز مند ایمان است و سبب تقویت ایمان می شود و ایمان هم سبب تقوا و تقویت آن می شود در این مقاله به آثار تقوا پرداخته شد آثاری که تقوا ایجاد میکند و رعایت تقوا این آثار را در پی دارد

آثارتقوا تقسیمات متعددی دارد از جمله آثار فردی آثار اجتماعی آثار روحی و معنوی آثار مادی آثار درمانی امراض روحی و جسمی و...که در قرآن کریم بیش از صدوپنجاه آیه درمورد آثار تقوا موجود است که در این مقاله فقط آثار اجتماعی تقوا بررسی شده است

هراثر فردی تقوا میتواند به نحوی ذیل آثار اجتماعی جا بگیرد اما در اینجا فق آثار مستقیم اجتماعی آمده است

موضوع بحث ما در قرآن است واین همه تکرار آیات درباره تقوا و آثار آن و مخصوصا آثار اجتماعی آن نشان دهنده اهمیت تقوا در جامعه میباشد

آثار اجتماعی تقوا را میتوان با دید راه حلی خیلی از مشکلات در جامعه نگاه کرد چرا که خیلی از مشکلات اجتماعی ریشه در عدم رعایت تقوا دارد و آثار رعایت تقوا میتواند بیانگر این باشد که رعایت تقوای الهی و عمل به دستورات خداوند چه مشکلاتی از جامعه را میتواند حل کند

وحتی میتواند شاغولی باشد برای ارزیابی جوامع که اگر این آثار در آن جامعه باشد نشان تقوا در آن جامعه است

آثار میان متقین :

وحدت متقین برپایه ریسمان الهی
طبق آیه صدوسه آل عمران تقوا زمینه دستیابی اجتماع و جمع به ریسمان الهی و مانع از پراکندگی است[1]و یکی از آثار بسیار مهم تقوا یکپارچگی مومنین و عدم گسستگی و فروپاشی اجتما مومنین است ودر این آیه سعی شده با تاکید بر اخلاق و تقوا عوامل اختلاف و دعوا و نزاع را تضعیف کرده ودر خطاب به مومنین آن ها را دعوت به تقوایی کرده که نقطه مشترک همه آن هاست و سعی شده که این عوامل مخل اجتماع در پرتو تقوا و ایمان تضعیف نابود شوند[2]

البته این که اعتصام به حبل الله وظیفه فردی هر مسلمان است شکی نیست اما نکته متمایز این ایه دعوت به اعتصام به حبل الله به صورت جمعی و اجتماعی است و در واقع امر به کل جامعه است و شخص در این مورد نه تنها خوش وظیفه اعتصام به حبل الله را دارد بلکه باید این امررا همراه و همدست دیگر مسلمان ها انجام دهد[3]

این نکته در تفسیر المیزان هم ذکر شده است که آیه قبل مرادش تک تک افرا بود که حق تقوا را به جا بیاورند و جز با اسلام نمیرند ولی این ایه معترض به حکم جماعت است و دلیلش ذکر لفظ جمیعا هست و همچنین فعل جمع ولاتفرقوا که تکلیف جمعی می آورد [4]

اما منظور از حبل الله مفسران احتمالات مختلفی ذکر کرده اند برخی قرآن را حبل الله تعبیر کرده اند برخی اسلام را وبرخی هم حبل الله را خاندان پیغمبر و اهل بیت معصومین شمرده اند[5]امام خمینی رحمه الله در مصداق حبل الله بیان فرموده اند که مصداق آن قرآن و اهل بیت عصمت وطهارت هستند که این دو از هم جدا نمیشوند و معتصم به حبل الله برهر قدرتی غالب است

ثمرات اعتصام به حب الله نیز پیوند اخوت بین ملت های مختلف .همبستگی و حسن ظن به یکدیگر . و عنایت خدا به جامعه ای که اعتصام به حبل الله دارند و یکس از شرایط خروج از مهجوریت قرآن را عمل به آیه اعتصام می داند زیرا اگر به آن عمل شود سیادت عالم برای مومنین و مسلمانان است[6]

پرهیز از رباخواری:
در تعریف رباگفتيم در اين آيه اشاره به تحريم رباى فاحش شده و با تعبير" اضعافا مضاعفه" بيان گرديده است. منظور از رباى فاحش اين است كه سرمايه به شكل تصاعدى در مسير ربا سير كند يعنى سود در مرحله نخستين با اصل سرمايه ضميمه شود و مجموعا مورد ربا قرار گيرند، و به همين ترتيب در هر مرحله،" سود به اضافه سرمايه"، سرمايه جديدى را تشكيل دهد، و به اين ترتيب در مدت كمى از راه تراكم سود مجموع بدهى بدهكار بچندين برابر اصل بدهى افزايش يابد و به كلى از زندگى ساقط گردد[7]

آن چیزی که باعث غلبه شما بر دشمنان میشود رعایت تقوای الهیست نه تقویت بنیه اقتصادی به وسیله ربا برای تقویت بنیه نظامی که این خلاف سنت الهیست و موجب شکست شما خواهد شد چرا که عدم رعایت تقوا و فسق سبب از بین رفتن مدد الهیست و جامعه متقی با ربا ناسازگار است و ثمره جامعه متقین عدم رباخواریست [8]

ودر کتب تاریخی ذکر شده که این مسئله مسبوق به سابقه است چرا که در دوران جاهلیت وقتی به کسی قرض میدادند که نیاز داشت و او توان پرداخت سود و اصل پول را نداشت اصل پول و سودی که نداده را دوباره به انقرض میدادند که شخص ضعیف همیشه مشغول اداءقرضش باشد و رشد مالی نکند [9]

واگر این اتفاق بیفتد سرمایه دار بون هیچ تلاش و کاری هرروز به سرمایه اش اضافه میشود و نیازی به کار پردردسر تجارت تولید نمیبیند و تجارت و تولید در جامعه متوقف می شود و فقیر زیر سلطه پولداری که میخواهد پولدار تر شود له میشود و لا نبود تجارت و تولید اقتصاد جامعه قفل و به تدریج نابود میشود و دشمن راحت میتواند برجامعه مسلمین مسلط شود[10] و اگر ربا حلال بود قطعا مردم تجارت کردن و آنچه به آن نیاز دارند پس خداوند ربا را حرام کرد تا مردم را از حرام به حلال هدایت کند وبه بیع و شراء که نیاز ها برطرف شوند اگر نبود حرمت ربا فقط ربا در قرض  بین آنان باقی می ماند[11]

رستگاری و فلاح انسان جز با تقوا صورت نمیگیرد و ربا سبب فقیر شدن بیشتر محرومان و کینه همیشگی آن ها نسبت به ثروتمندان خواهد شد و در دنیا آسایش و آرامش رباخواررا خواهد گرفت وآخرت هم گرفتار عقوبت سخت الهی خواهد شد[12]

خداوند متعال در آیات ربا ستختگیری هایی کرده که مانند آن را در هیچ یک از فروع دین خود جز دوستی با دشمنان دین نفرموده و تغییراتی درباره بقیه گناهان کبیره مثل زنا . شرب خمر . قمار و حتی قتل نفس شده و این نیست مگر آنکه آثار شوم سایر گناهان از یک یا چند فرد تجاوز نمی کند ولی آثار شوم این دو گناه بنیاد و ریشه دین را ویران و اثر آن را محو و نظام زندگی را فاسد کرده و روی فطرت انسانی پرده افکند و جلوی چشم را میگیرد[13]

همانطور که در روایت هست یک بار ربا از هفتاد بار زنا بامحارم خود بدتر است[14]

و اگر ربا و زنا در جایی رواج پیدا کند در هلاکت اهلش اذن داده شده است

و هرگاه امت من رباخوار شوند به زلزله و فرورفتن مبتلا شوند[15]

پیوند اجتماعی اثر تقوای مومنین
در آیه دویست سوره آل عمران اگر رابطو به معنای پیوند بگیریم این اثر تقوای الهی ذکر شده است که سبب پیوند قلبی بین متقین می شود

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- اصْبِرُوا وَ صابِرُوا بر محبّت علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) شکیبایی کنید.امام صادق (علیه السلام)- یعقوب سراج گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: اصْبِرُوا بر اذّیت در راه ما صبر و مقاومت کنید. از او در مورد فصابِرُوا سؤال کردم. در جواب فرمود: «با ولیّ امرتان در برابر دشمنانتان پایدار باشید». و در مورد رابِطُوا پرسیدم. فرمود: «از امامتان دفاع کنید»[16]

وَ اِتَّقُوا اَللّهَ  - بالآخره آخرين دستور كه همچون چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مى‌افكند دستور به پرهيزكارى است و استقامت و مصابره و مرابطه، بايد آميخته با تقوى و پرهيزكارى باشد و از هر گونه خودخواهى و ريا - كارى و اغراض شخصى به دور گردد. لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ  - شما در سايه به كار بستن اين چهار دستور، مى‌توانيد رستگار شويد و با تخلف از آنها راهى به سوى رستگارى نخواهيد داشت[17]

امااثر دیگری که در آیه ذکر شده 1شکیبایى مؤمنان در برابر مشکلات، پایدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرزهاى اسلامى، اثرتقواپیشگى است. (یا ایّها الّذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه)صبر در برابر مشکلات، مقاومت در برابر دشمن، حفاظت از مرزهاى جامعه اسلامى و تقواپیشگى، زمینه پیروزى و سعادت (یا ایّها الّذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّکم تفلحون) «فلاح»، به معناى نیل به نجات و پیروزى است (لسان العرب)پیروزى و سعادت جامعه ایمانى، در گرو تقوای همگانی (و رابطوا ... لعلّکم تفلحون)[18]

به هر حال اگر مسلمانان امروز، آيه فوق را به عنوان يك شعار اسلامى در برنامه زندگى خود پياده كنند بسيارى از مشكلاتى را كه اكنون با آن مواجه هستند حل خواهند نمود، امروز ضرباتى بر پيكر اسلام و مسلمين بر اثر زير پا گذاشتن و يا فراموش كردن همه يا بعضى از اين دستورهاى چهارگانه وارد مى‌شود كه بسيار دردناك است. اگر روح استقامت و پايمردى در مسلمانان زنده شود، اگر در برابر افزايش تلاش و كوشش دشمنان، مسلمانان تلاش و كوشش بيشترى از خود نشان دهند، و اگر طبق فرمان مرابطه مراقبت كافى از مرزهاى جغرافيايى و فرهنگى و عقيده‌اى بنمايند و هماره در برابر نقشه‌هاى دشمنان، حالت آماده باش داشته باشند و علاوه بر همه اينها با تقواى فردى و اجتماعى، گناه و فساد را از جامعه خود دور كنند پيروزى آنها تضمين خواهد شد[19]

تقوا سبب نجات از عذاب الهی
در سوره نمل آیه چهل و پنج که آیه ی عذاب الهی بر قوم ثمود است خداوند میفرماید که ان قوم دودسته شدند و دسته کی تقوا پیشه کردند را ازعذاب نجات دادیم و این نشان می دهد خداوند ترو خشک را باهم نمی سوزاند و کسانی که به وظیفه خود عمل کنند و تقوا پیشه کنند را از عذاب الهی مصون می دارد [20]

گروهی از این قوم عذاب الهی که وعده خداوند بود را انکار کردند و گروهی هم که بر صالح ایمان آوردن و عذاب الهی که وعده خدابود را تصدیق کردند و خداوند عذاب را بر مکذبین بر عذابش نازل کرد و به تعبیر آیه کسانی که تقوا پیشه کردند نجات پیدا کردند و این نشان می دهد که نه عذاب و عقوب الهی فقط مخصوص آخرت است و نه آثار رعایت تقوای الهی مخصوص آخرت است و همه این ها در دنیاهم موجود است و برقرار است[21]

ولى از آنجا كه گروهى هر چند اندك به صالح ايمان آورده بودند و ممكن است كسانى سؤال كنند: پس سرنوشت آنها در ميان موج وحشتناك صاعقه چه شد؟ آيا آنها نيز به آتش ديگران سوختند؟ قرآن در آيه دیگر مى‌افزايد: "كسانى را كه ايمان آوردند و تقوى پيشه داشتند نجات بخشيديم" ( وَ نَجَّيْنَا اَلَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ‌  ). اين گروه را ايمان و تقوايشان نجات داد، و آن گروه طاغى را كفر و اعمال سوئشان گرفتار عذاب الهى ساخت، و هر كدام مى‌توانند الگويى براى گروهى از اين امت باشند. بعضى از مفسران گفته‌اند: از ميان آن همه جمعيت تنها يكصد و ده نفر! به صالح ايمان آوردند، و خداوند آن گروه اندك را حفظ كرد و به موقع نجات داد[22]

البته که اینجا بشارت به مومنین داده شده که نجات پیدا کنند و اینکه در عرض آن وکانو یتقون راآورده دلیلش سپر بودن تقوا برا ایمان است وموجب حفظ و بقای ایمان است [23]

مانع ارتکاب به فحشاء
طبق آیه 69 سوره حجر که داستان میهمانان حضرت لوط است حضرت میهمانانی داشتن که در برخی اقوال بیان شده همسرشان روی پشت بام رفته و قوم لوط را خبر میکنند و آن ها میروند به خانه حضرت برای تجاوز و تعدی به میهمانان ایشان که حضرت میفرماید تقوا پیشه کنید این ها مهمان من هستند مایه آبروریزی و فضاحت نشوید و همان موقع از راه دیگری وارد شدند و فرمودند با دخترانم ازدواج کنید ولی مرتکب حرام نشوید[24]

تقواى الهى، مانع از ارتکاب فحشا و آلودگى به انحرافات جنسى (لواط و همجنس بازى) (و اتقوا الله) از اینکه لوط(ع) در پى قصد تعرّض قومش به مهمانان وى، از آنان دعوت مى کند که تقواى الهى را رعایت کنند، حاکى است که تقوا داراى چنین اثرى است تقواى الهى، مانع از تضییع حقوق، ریختن آبرو و هتک حرمت دیگران (و اتقوا الله و لاتخزون)[25]

این قضیه نشان گر این است که تقوا باعث می شود فحشا و فساد از جامعه ریشه کن شود بی تقوایی را مایه فضاحت وخجالت شمرده وحضرت دعوت به تقوا میکند و تقوای الهی مانع از آبروریزی و تضعیع حقوق و هتک حرمت به دیگران است تقوا از انحرافات جنسی روابط بی ضابطه و رها و انحراف جلوگیری میکند و قوای مختلف از جمله شهوت در راستای مسیر رشد و تعالی انسان استفاده می شود[26]

دوستی و مودت با متقین
تقوا عامل حفظ و رشد دوستی ها و رابطه بین متقین است وباعث ثبات مودت ها می شود[27]

اين آيه كه توصيفى از صحنه‌هاى قيامت است  نشان مى‌دهد كه منظور از" ساعت "در آيه قبل نيز رستاخيز است، روز از هم گسستن پيوندهاى دوستى، مگر پيوندهايى كه براى رضای خدا و به نام خدا برقرار شده است. تبديل شدن اينگونه دوستيها به عداوت در آن روز طبيعى است، چرا كه هر كدام از آنها ديگرى را عامل بدبختى و بيچارگى خود مى‌شمرد: تو بودى كه اين راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت كردى، تو بودى كه دنيا را در نظر من زينت دادى و مرا به آن تشويق نمودى، آرى تو بودى كه مرا غرق غفلت و غرور ساختى و از سرنوشتم بيخبر كردى، هر يك از آنها به ديگرى اينگونه مطالب را مى‌گويد. تنها پرهيزگارانند كه پيوند دوستى آنها جاودانى است، چرا كه بر محور ارزشهاى جاودانى دور مى‌زند، و نتايج پربارش در قيامت آشكارتر مى‌شود و آن را استحكام بيشترى مى‌بخشد. طبيعى است كه دوستان در امور زندگى كمك يكديگرند اگر دوستى بر اساس شر و فساد باشد شريك در جرم يكديگرند، و اگر بر اساس خير و صلاح باشد شريك در پاداش يكديگر مى‌باشند، بنا بر اين جاى تعجب نيست كه دوستى از قسم اول در آنجا تبديل به دشمنى گردد[28]اما اینکه چرا همه دوستان به جز متقین دشمن همدیگر اند برای این است که لازمه دوستی طرفینی این است که یک طرف طرف دیگر را در مهماتش کمک کند و این کمک وقتی مسیری غیر از مسیر رضای خدا پیدا کرد کمک به بدبختی و شقاوت و عذاب دائمی دوست است به خلاف دوستی متقین که تا قیامت به رشدو سود یکدیگر کمک میکنند [29]امام صادق (علیه السلام)- در روز قیامت همه‌ی دوستی‌ها، جز دوستی با خداوند به دشمنی تبدیل خواهد شد[30]

جابر گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: دو مؤمنی که در راه خدا با یکدیگر برادر شدند، همین که یکی‌شان در بهشت درجه‌ای از دیگری بالاتر می‌رود، می‌گوید: پروردگارا! او برادر و دوست من بود، مرا به طاعت تو فرمان می‌داد، مرا از معصیت تو باز می‌داشت و نسبت به پاداش‌هایت، ترغیب و تشویقم می‌نمود. (این سخنان را آن کسی که بالاتر قرار گرفته می‌گوید) [پروردگارا]! او را نیز در همین درجه در کنار من قرار بده». خداوند متعال تقاضایش را پذیرفته هر دو را در یکجا قرار می‌دهد. امّا دو منافق همین که یکی در درجه‌ی پایین‌تری از جهنّم قرار می‌گیرد، می‌گوید: «پروردگارا! فلانی مرا فرمان به معصیتت می‌داد و از اطاعت تو مرا باز می‌داشت، نسبت به اجرهایت مرا بی‌میل می‌کرد و هرگز مرا از دید تو نمی‌هراساند، [حال که چنین است] پس من و او را در این درجه پایین، یکجا قرار بده. خداوند متعال این دو را نیز در یک محل قرار می‌دهد. آنگاه حضرت، این آیه‌ی کریمه را تلاوت فرمود: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِینَ[31]

رعایت حقوق یتیمان و اطرافیان و ارحام
خداوند در این آیه میخواهد مردم را به رعایت تقوای الهی دعوت کند مردمی که در اصل انسانیت باهم مشترکند وحقیقت بشریت باهم یکی هستند و در این نقطه بشریت بین زن و مردشان صغیر و کبیرشان فقیر و پولدارشان و عاجز و نیرومند آن ها فرقی وجود ندارد و میخواهد این بی تفاوتی بین آن هارا روشن سازد وبفهمند مردم که بین آن ها در انسان بودنشان فرقی نیست واین موجب می شود که کبیر به صغیر ظلم نکند مرد به زن ظلم نکند وتوانمند به ضعیف ظلم نکند و همه آن ها تسلیم امر یک نفر باشند و همه در راه اجرای دستورات الهی باشندواین دید باعث می شود افراد به حقوق یکدیگر تجاوز و تعدی نکنند واینجا تمام بشریت را خداوند دعوت به تقوا فرموده نه فقط مومنین [32]

و این دعوت به تقوا و پرهیزکاری تنها راه دور کردن جامعه و فساد است و این دستوراتی که در ادامه دعوت به رعایت تقوا می دهد ادای حقوق یکدیگر و تقسیم عادلانه ارث و حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگی و... اهدافی هستند که جز با پشتوانه تقوی و پرهیز کاری محقق نمی شود و علت شروع سوره نساء که تمام این اهداف در آن ذکر شده با دعوت به تقوا همین کلیدی بودن رعایت تقواست تمام این اهداف در ثمرات تقوا مترتب می شود[33]

روایات اجر و عقوبت رعایت و عدم رعایت حقوق یتیم هم میفماند که رعایت تقوا موجب چه چیزی می شود بهترین منزل منزلیست که در آن یتیمی زندگی کند که با وی به نیکی رفتار شود و بدترین منزل منزلیست که در آن جا به یتیمی اهانت شود[34] و هر مرد وزنی با ایمانی که از روی مهربانی دست خودرا روی سر یتیمی بکشد خدای متعال به اندازه هر مویی که دست خود را روی آن میگذارد یک ثواب برای او مینویسد[35] 

 این نکته که برخی سوره نساء رو سوره خانواده برشمرده اند وشروع با تقوا بازهم به این معناست که بنیان های خانواده بر رعایت تقواست و این بر همه لازم است و این سبب رعایت حقوق خانواده و خویشان می شود امام باقر علیه السلام فرمود:قرابت دلبستگان پیامبر صل الله علیه وآله را باید با مودت مراعات کرد[36]

امت واحده شدن ملت ها
طبق آیه 52سوره مومنون که میفرماید شما همگی از یک نوع هستید و همگی در یک جامعه هستید و نسبت به هم نوع خد مسئولید و فقط یک پروردگار دارید پس همگی از دستورات پروذدگار عالم تبعیت کنید تا به وحدت عملی و قلبی برسید[37] و هرکسی که خرق اجماع کند و از این جمع جدا شود ازایمان جدا شده[38]و طبق آیات وروایت دست نصرت و یاری الهی با جماعت است نه با فرد جدا شده از امت که مثل یک گوسفندی که از گله جدا می شود و به راحتی شکار گرگ میشود مومن جدا شده از امت اسلام به راحتی شکار شیاطین می شود[39]

حال اگر با رعایت تقوای الهی وحدت امت ایجاد شد اولا سبب عدم گستگی بین ملت در برابر دشمان می شود و سبب پیروزی بر آنان میشود [40]و ثانیا خداوند متعال نیز جامعه متفرق را مستعد عذابش میدارد و جامعه واحدی که همه باهم وحدت دارند را از رحمت خویش لبریز خواهد کرد[41]

 

عدم هتک حرمت دیگران
در زمان رواج بت پرستی و اوائل اسلام برخی مسلمین از سر ناراحتی نسبت به بت های بت پرستان توهین و ناسزا میگفتند و آن هارا مورد خطاب حرف های زشت قرار میدادن وخداوند متعال در قرآن کریم صریحا از این کار مسلمین را منع کرد که حتی در خطاب قرار دادن نماد کفر شرک هم نباید ادب عفت و نزاکت را کنار گذاشت و شخص مومن همیشه میبایست ادب در گفتار را رعایت کند [42]در قرآن کریم از ناسزا به بت ها نهی شده که به طریق اولی نباید مومن نسبت به مومن دیگری اهانت کند و آبرویش بریزد و فاش کردن عیوب او نزد دیگران حرام است[43] ودر مقابل اگر از حیثیت و آبروی برادر دینی اش دفاع کند برایش هفتاد هزار سپر در مقابل جهنم است[44] بهشتش قطعیست[45]

دلیل این منع خداوند متعال از این مساله کاملا روشن است چرا که توهین و صب مقدسات دیگران به هیچ وجه نمیتواند موجب هدایت آن ها ودست برداشتنشان از این اعتقادات غلطشان شود و نه تنها که موجب هدایت نمیشود بلکه آتش خشم و کینه را در ان ها می افروزد و کار هدایتشان را سخت تر میکند و بدتر اینکه برای آنان هم سهل است که پروردگار عالم  را مورد ناسزا قرار دهند و از رو لجاجت و تعصبی که همه بر اعتقادات خود دارند بر گمراهی آن ها اضافه شود[46]

اجتناب از عیب جویی
شش دستور درآیه آمده که در صورت رعایت آن جامعه از حیثیت و آبرو در امان خواهد بود نهی از عیب جویی و غیبت و استهزاو القاب زشت و گمان بد و تجسس که اگر کامل در جامعه رعایت شود کاملا حیثیت افراد آن جامعه محفوظ و بیمه خواهد بود[47]

همانطور که پیغمبر فرمود که اباذر عیاب نباش و دائما دنبال عیب دیگران نباش برخی دنبال این هستند که مدادم عیب این و آن را بگیرند  بیان کنند[48]

اگر تقوا رعایت شود وبه این دستور الهی عمل شود جامعه ایمانی از جان و مال و ناموس و آبرو در امان خواهد بود و در اسلام آبروی مومن مثل جان و مالش مهم است وباید محفوظ باشد اگر این عیب جویی در بین متقین انجام نشود همه آن ها نه تنها از زبان یکدیگر خیالشان راحت است بلکه حتی از افکار دیگران هم خیالشان راحت است و آرامش ذهنی و روحی را در جامعه با تقوا رواج می دهد و این امنیتی است در بالاترین سطح که جز در جامعه با تقوا رخ نمی دهد[49]

آثار در روابط خانواده و زوجین
تحکیم روابط خانواده
طبق آیه 37سوره مبارکه احزاب یکی از آثار مهم تقوا مستحکم شدن روابط خانواده و حفظ آن در جامعه است[50] وهمچنین پیغمبر اکرم فرمود که در دو گروه باید تقوا رعایت شود یتیمان و زنان بهترین شما کسانی هستند که برای خانواده خود بهترین اند [51] این بدین معناست که رفتار مرد در خانواده معیار و میزان تقوای اوست چراکه تنها عامل برتری انسان ها نسبت به یکدیگر تقواست پیغمبر اکرم در جایی دیگر هم میفرمایند که جبرئیل به نحوی من را به زنان مرتب سفارش میکرد که من گمان کردم که حتی اف هم نباید نثارشان کرد ودر ادامه جبرئیل عرضه داشت که تقوا درمورد زنان را رعایت کنید آن ها مانند اسیر در دست شما هستند نسبت به آن ها دلسوز باشید و قلبتان را نسبت به آن ها صاف کنید تا در کنارتان بمانند [52]

با این بیان به نظرمیرسد که چقدر خانواده حفظ آن اهمیت دارد که هدف از تقوا در این مساله حفظ خانواده بیان شده

تحکیم روابط زناشویی
طبق آیه 4 سوره طلاق خداترسی و تقواپیشگی مردان و زنان مطلقه باعث می شود که زندگی آن ها آسان وروان شود و این قاعده کلیست که من یتق الله یجعل له من امره یسرا که خداوند کار متقینش را آسان می کند[53]و بالاخره در نهایت هم خداوند تاکید برتقوا دارد که مشکلات طلاق و جدایی آن ها و احکام آن در دنیا و آخرت آسان خواهد ساخت[54]

رعایت حقوق مادر
طبق آیه 233 بقره مادر فرزندش را دوسال تمام شیر میدهد و پدری که فرزند از اوست باید در طول این مدت خوراک و پوشاک همسرش را تامین کند حت اگر طلاق بگیرند و این مادر تازمانی که به فرزندش شیر می دهد بر همسرش واجب است که اورا به صوزت متعارف تامین کند از لحاظ خوراک وپوشاک مایحتاج متعرف که نه در این زمینه باید سختگیری کرد و نه اسراف باید همسر را تامین کند[55] و این حق مادر است نسب به پدر فرزند و این حق هم برای مادر و هم برای دایه شیرده محفوظ است[56]البته علاوه براین حق حضانت و شیر دادن فرزند حق مادر است و پدر به هیچ وجه نمیتواند مادر را از این حقش منع کند یا مانع بغل کردن و یا بوسیدن فرزندش شود چون این عمل مصداق بار تضییع حق زن و ضربه زدن و آسیب زدن به اوست[57]امام صادق علیه السلام عم میفرمایند که پدر حق نداد حقوق مادر فرزند را تضییع کند و معیشت را براو تنگ کند و یا حق ندارد مادر را از ملاقات با مادرش منع کند [58]

در نهایت . مردان نبايد حق حضانت و نگاهدارى مادران را با گرفتن كودكان در دوران شيرخوارگى از آنها پايمال كنند، كه زيانش به فرزند رسد و مادران نيز نبايد از اين حق شانه خالى كرده و به بهانه‌هاى گوناگون از شير دادن كودك خوددارى كرده يا پدر را از ديدار فرزندش محروم سازند. اين احتمال نيز در تفسير آيه داده شده است كه منظور آن است كه نه پدر مى‌تواند حق زناشويى زن را به خاطر ترس از باردار شدن و در نتيجه زيان ديدن شير خوار، سلب كنداز امام صادق عليه السّلام روايت مى‌كند كه فرمود:بايد به زن مطلّقه‌اى كه باردار است تا زمان وضع حمل وى،نفقه داده شود و در مورد شير دادن آن فرزند،او شايسته‌تر است تا اينكه شير دادن او را زن ديگرى بپذيرد.خداوند عز و جل مى‌فرمايد حضرت فرمود:زنى از ما به هنگامى كه مرد مى‌خواست با او آميزش كند،مانع او مى‌شد و مى‌گفت:به تو اجازه آميزش نمى‌دهم؛زيرا مى‌ترسم از اينكه به فرزندم

آسيب برسانم.و مرد مى‌گفت:با تو آميزش نمى‌كنم؛زيرا مى‌ترسم كه باردار شوى و مجبور شوم فرزندم را بكشم.پس خداوند عز و جل از اينكه مرد به زن و زن به مرد،ضرر برساند،نهى فرمود.منظور از آيه اين است كه خداوند نهى فرمود از اينكه وارث،به كودك يا مادرش در شير دادن،ضرر برساند و زن نيز نبايد بيش از دو سال به فرزندش شير دهد و اگر پدر و مادر با رضايت يكديگر بخواهند كه كودك را زودتر از دو سال،از شير بازگيرند عمل نيكويى مى‌باشد؛و فصال در آيه به معناى از شير گرفتن كودك است[59]، و نه مادر مى‌تواند شوهر را از اين حق به همين دليل باز دارد. ولى تفسير اول با ظاهر آيه سازگارتر است . تعبير به "ولدها" و "ولده" نيز براى تشويق پدران و مادران به رعايت حال كودكان شير خوار است، به اضافه نشان مى‌دهد كه نوزاد متعلق به هر دو مى‌باشد، نه مطابق رسوم جاهليت كه فرزند را فقط متعلق به پدر مى‌دانستند و براى مادر هيچ سهمى قائل نبودن[60]

رعایت حقوق مطلقات
یکی از دستوراتی که خداوند متعال به مومنین داده است و در صورت رعایت تقوا و عمل به آن حق مطلقات هم محفوظ میماند چیزی که معمولا در جوامع غیر متقی با کینه و عداوت از هم جدا می شوند و به طور کلی از ادا حقوق یکدیگر غافل اند اما در دستورات الهی هچین حقوقی نیز در نظر گفته شده است و همچنین جبران دل شکسته زن مطلقه یک ارزش انسانی و اسلامی و منشا تقوای افراد است و در سیره معصومین از جمله امام حسن مجتبی دیده می شود که زمان طلاق کنیزی به او هبه کرد و این اقتضای تقواست[61]وهمچنین،از امام صادق عليه السّلام در مورد مردى كه همسرش را طلاق مى‌دهد نقل مى‌كند كه:آيا اين مرد مى‌تواند زن را بهره‌مند سازد؟ايشان مى‌فرمايند:بله، مى‌تواند.آيا اين مرد دوست ندارد در زمره نيكوكاران باشد؟و آيا اين مرد نمى‌خواهد جزو پرهيزكاران باشد؟[62] وى همچنين از على بن ابراهيم،از پدرش و برخى از ياران،از سهل بن زياد،از بزنطى نقل مى‌كند:برخى از ياران از بهره‌مند كردن زن مطلقه به عنوان يك امر واجب ياد مى‌كنند[63].  البته در آیه و هدیه اين احتمال نيز داده شده كه منظور از آن، نفقه است كه بسيار احتمال ضعيفى است. به هر حال، اين هديه، طبق رواياتى كه از ائمه معصومين ع نقل شده، بعد از پايان عده و جدايى كامل پرداخت مى‌شود، نه در عده طلاق رجعى، و به تعبير ديگر، هديه خداحافظى است، نه وسيله‌اى براى بازگشت[64]

علاوه بر این نظر اقوال مختلفی ذکرشده براى زنان طلاق داده شده بهره بردن‌هائيست به شايستگى. در اينكه منظور از اين «متاع» (بهره) چيست اختلاف شده است: 1 - سعيد بن جبير و ابو العاليه و زهرى ميگويند مقصود از «متاع» بهره‌مندى زن در تمام وسائل زندگى است و براى همه زنان طلاق داده شده واجب است. 2 - ابو على جبائى ميگويد: مراد به آن، نفقه است و مقصود از «متاعاً الى الحول» همين است. 3 - سعيد بن مسيب ميگويد اين آيه را نسخ كرده است آيۀ «فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ‌»  اما از نظر ما فقط براى زنى كه قبل از دخول طلاق داده شده در حالى كه مهرش معين نبوده است برخوردارى از لباس و خوراك و مسكن و باصطلاح «متعه» واجب است اما زنى كه دخول شده بايد مهر المثل بگيرد اگر مهرش معين نشده و اگر معين شده است كه همان مهر را مى‌گيرد و زنى كه قبل از دخول طلاق داده شده و مهرش معين بوده است پس نصف مهرش را بايد بگيرد و خلاصه در يك قسم «متعه» و برخوردارى از لباس و خوراك و مسكن واجب و در سه قسم بعدى اصولا واجب نيست [65]

چیزی که به نظر میرسدهم همین است که هدیه مجزا از بقیه است و جهت دلشاد کردن همسر مطلقست و برداشت از آن به عنوان نفقه یا مهر درست نیست چون بیان آن مستقل و با تاکید مستقل بوده است

آثار در مقابل کفار و دشمنان:
ایمن شدن در برابر دشمنان
صبر و تقوای اهل ایمان موجب در امان بودن مومنان در مقابل دسیسه ها و نقشه هی دشمنان

می شود [66] از این آیه استفاده می شود که محفوظ بودن مومنان در برابر دسیسه ها و برنامه های شوم دشمنان مشروط به تقوا و هوشیاری آنان است و فقط در این صورت خداوند امنیت مومنین را تضمین می دهد[67]. و همچنین صبر و پايدارى در برابر دشمنان بيرونى و درونى از عوامل مهم پيروزى است  و راه نفوذ دشمن درون مسلین بی تقوایی ماست  ده‌ها سال است كه مسلمانان با خطر اسرائيل روبه‌رو شده‌اند اما هنوز عده‌اى فريب لبخندهاى دروغين سران صهيونيسم و حاميان آنها را مى‌خورند و به وعده‌هاى آنان دل‌خوش مى‌دارند و آنها را دوست و محرم اسرار خويش مى‌پندارند، در حالى كه نشانه‌هايى كه قرآن بيان كرده در آنها مشاهده مى‌شود.

آرى، آنها مسلمانان را دوست ندارند و جز پريشانى و رنج براى آنان نمى‌خواهند و آثار خشم و دشمنى در گفتار و كردار آنها هويداست[68] بله همانگونه که خداوند دشمن را به خاطر گناه بر انسان ها مسلط میکند توجه به خداوند هم موجب دفع دشمنان است وباید با تقوا و توكّل و ايمان، لطف خدا را به خود جلب و خطر دشمنان را دفع كنيم [69]ودر حقيقت اين آيه مسلمانان را متوجه خطراتى كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحۀ روزگار براندازد مى‌كند، و به آنها هشدار مى‌دهد كه به پاس اين نعمتها «تقوا را پيشه كنيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند» و بدانيد اگر پرهيزكار باشيد، در زندگى تنها نخواهيدماند و آن دست غيبى كه هميشه حافظ شما بوده، باز هم از شما حمايت خواهد كرد[70]

به نظر بنده جامعه متقی جامعه ای قوی است و این قدرت اقتضا تقوای الهیست چرا که نصر و یاری خداوند همراه جامعه است البته که طبق سنت های الهی هم اگر تقوا رعایت شود و این آثار در جامعه محقق شود مثل نبودن ربا و فحشا و فساد و ظلم و... جامعه بسیار قدرتمند خواهد بود و با آن اتحاد قلبی که بینشان جاریست دشمن هیچ غلطی نمیتواند در مقابل جامعه ای که خدا پشتیبان اوست کند

نصر و یاری خداوند در مقابل دشمنان
در آیه 123 سوره مبارکه آل عمران خداوند متعال به جریان جنگ بدر اشاره دارد که برخلاف حدس و گمان مومنین که شکستشان با حساب و کتاب مادی قطعی بود اما نصرت و یاری الهی در این نبرد که منوط بر تقوای مومنین بود ورق را برگرداند و سبب پیروزی متقین شد و این نشان از ضرورت خدا ترسی و تقوا پیشگیست و زمانی جامعه مورد حمایت الهی قرار میگیرد که تقوا را رعایت کند [71]وخداوند میفرمایند که آیا برای شما کافیست که با پنج هزار فرشته و ملک مخصوص با نشان شما را یاری کنم ؟این که به شما تعداد فرشته میدهم صرفا برای اطمینان قلبی شماست والا کافیست که خداوند پیروزی شمار را اراده کند و نیازی به فرشته و نشان مخصوص نیست و امر الهی محقق می شود پیروزی فقط دردست خداوند حکیم است[72]

بله اگر همینطور به صبر و تقوا و صبر خود ادامه دهید ودر اطاعت دستور پیغمبر تخطی نکنید خداوند شمارا یاری خواهد کرد وپیروزی نهایی ازآن شماست و در عین حال که عده و عده کمی داشتید شما را بر دشمنان غلبه دادیم در حالی که علی الظاهر بر شما غالب بودند در این جنگ تعداد مهاجران 77 نفر و انصار 36 نفر از ابن عباس نقل شده و جمعا 113 نفر بوده اند درحالی که مشرکان هزار نفر بودند و دلیل انتم ضعفا قلت عددی مومنین است[73]

البته که سستی اعتقادی و هراس و عدم توکل و تکیه به قدرت الهی نشان از بی تقواییست و هرکس طالب پیروزی و نصرت الهیست باید تقوا را رعایت کند چیزی که در جنگ احد انجام نشد و در این آیه مذمت می شوند[74]د رنهایت صبر و تقوا دو عامل نجات و مددغیبی الهی هنگام یورش دشمنان است[75] انسجام و وحدت قلبی در جبهه حق بسیار مهم است و همه باید بهبا به

به صورت جمعی نه فردی اعتقاد راسخ به وعده الهی داشته باشند تاهمه امداد شوند

خدا کفایت کننده متقین
خداوند، وکیل و کفایت کننده مؤمنان مطیع، صابر، نیکوکار و تقواپیشگان و دستیابى به صفت توکّل و اعتماد کامل به کفایت خداوند، در گرو اطاعت از خدا و رسول، پیشه ساختن صبر و تقوا و نیکوکارى است[76] آنچه در آیه بیان شده است یعنی که خداوند برای ما کافیست واین با ایمان است نه به سبب اسباب خارجی و این ثمره سنت الهیست وکیل همکه در ایه آمده بدین معناست که کسی به نیابت از انسان امور انسان را تدبیر کندو چه تدبیر کننده ای بهتر از خداوند متعال که به مقدار حاجت انسان ها از آن ها کفایت میکند و این وابسته به ظریفیت انسان ها متفاوت است[77]   در سوره‌ی آل‌عمران دو موضوع جالب وجود دارد که هر دو به یک واقعه مرتبط هستند. این دو موضوع به سنّت‌های پیروزی و شکست اشاره دارند. در آیه‌ی ۱۷۳، به ماجرای جنگ اُحد اشاره می‌شود. پس از این جنگ، مسلمانان با وجود زخم‌ها و خستگی، با هراس‌افکنی دشمن مواجه شدند. اما آنها با ایمان به خدا و گفتن «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» به میدان رفتند و در نهایت پیروز شدند.

در ادامه، قرآن به پیروزی اولیه مسلمانان در جنگ اُحد اشاره می‌کند و می‌گوید که خدا وعده‌اش را به آنها عمل کرد. اما وقتی مسلمانان به غنائم توجه کردند و دچار اختلاف شدند، شکست خوردند. این آیات نشان می‌دهند که چگونه یک جامعه می‌تواند پیشرفت کند یا متوقف شود و حتی سقوط کند. در نهایت، دو سنّت الهی در این آیات بیان شده است: یکی ایستادگی در برابر ترس و دیگری پرهیز از دنیاطلبی و نافرمانی.[78]

تقوا شرط موفقیت مومنین در برابر دشمنان
پس بر مؤمنين است كه در برابر آن بلاى الهى و اين گونه سخنان اهل كتاب و مشركين صبر كنند، و تقوا پيشه سازند، در اينجا وظيفه‌اى را كه مسلمانان در برابر اينگونه حوادث سخت و دردناك دارند بيان مى‌كند و مى‌گويد: "اگر استقامت بخرج دهيد، شكيبا باشيد، و تقوى و پرهيزكارى پيشه كنيد، اين از كارهايى است كه نتيجه آن روشن است و لذا هر انسان عاقلى بايد تصميم انجام آن را بگيرد[79]تا خداى تعالى از لغزش و سستى حفظشان فرمايد، و هم چنان داراى عزم و اراده بمانند و اين خود اخبار قبل از وقوع است، تا استعداد و نيروى خود را براى بر خورد با آن آماده سازند، و روغن آن را بر تن خود بمالند [80]  وصبر توأم با تقوا، «تقوا: يعنى محافظت از خود و جامعه در برابر دشمن و خود نگه‌دارى و پرهيز از سخنان و كارهاى ناشايست [81]» دژ مستحکم مؤمنان در برابر آزارهاى دشمنان است [82] و همچنین بردبارى و پرهيزگارى از امورى است كه تصميم بر آن واجب است، و يا منظور اين است كه اين آزمايش از امور ثابتى است كه خداوند تصميم بر انجام آن گرفته است. پس شما ناگزير بايد صبر و استقامت و تقوا را پيشه كنيد[83] و همچنین اگر بر جهاد با باطل‌گرايان و سختى‌هايى كه بر شما وارد مى‌شود، شكيبايى ورزيد و در آنچه پرهيز از آن لازم است، تقواى خدا را پيشه كنيد،  ‌؛  اين كار، يعنى شكيبايى بر گرفتارى و پرهيز از محرّمات که نشان قدرت ارادۀ شماست[84]

تقوا مانع فرار از جهاد
تقوا مانع تخلف از جهاد با جان و مال است[85] در این آیه فرق مومن و منافق بیان شده که منافق از پیغمبر اجازه میگر برای ترک جهاد تا آبرویش نریزد و رسوا نشود این درحالیست که مومن پیشدستی میکند و هرگز راضی به تخلف از جهاد نمی شود [86] اين سخن سرزنشى است بر منافقان كه براى تخلف از جهاد از پیغمبر اجازه خواستند و معنى اين كلام آن است كه خدا آنها را از صفت پرهيزكاران بيرون نبرد جز آنكه بداند كه آنها از جملۀ پرهيزكاران نيستندتنها آن كسانى براى تخلف از جهاد و توقف در مدينه از تو اجازه خواهندکه تقوا ندارند و او میخواهد با تملق چاپلوسی از معرکه خارج شود تا آبرویش حفظ شود ومانند شخص پرهیزکار و با تقوا آماده جهاد نیست[87]

پیروزی و ظفرمندی
فرمان برى از خدا و رسول او و خدا ترسى و تقواپیشگى، از عوامل ظفرمندى و کامیابى است[88]

كسى كه مطيع خدا و رسول او است و مؤمن حقيقى هم هست، و هم در باطن او ترس خدا، و هم در ظاهر او به شهادت تقوايش ترس از خدا مى‌باشد، رستگار است و قاعده و كبراى كلى اين است كه به طور كلى هر كس خدا و رسول او را اطاعت كند و از خدا بترسد و تقوى پيشه كند، تنها اين چنين كسان رستگارانند[89] وتقوا در زندگی انسان، فواید زیادی دارد. از جمله‌ی این فواید، یکی این است که انسانِ با تقوا می‌تواند خود را در لغزشگاهها و دست‌اندازهای زندگی حفظ کند؛ ولی انسان بی‌تقوا، نمی‌تواند. اگر انسان بتواند روح تقوا را،که عبارت است از مراقبت دائم نسبت به خود و توجّه همیشگی در اعمال و حتّی افکار خود و فعل و تَرکی که به انسان منتسب می‌شود، در خود به وجود آورد، نتیجه‌اش این می‌شود که در امتحانات الهی، سالم می‌ماند. چون که معنای تقوا عبارت است از توجّه و پاییدن خود؛ مراقبت کردن از خود و تن به غفلت ندادن[90]و همچنین در آيه اخير براى "فائزون" ،سه وصف ذكر شده است: اطاعت خدا و پيامبر، خشيت، و تقوى، بعضى از مفسران گفته‌اند كه اطاعت يك معنى كلى است و خشيت شاخه درونى آن، و تقوى شاخه بيرونى آن است، و به اين ترتيب نخست از اطاعت به طور كلى سخن گفته شده، سپس از شاخه درونى و بعد برونيش. ذكر اين نكته نيز لازم است كه در روايتى در تفسير جمله وَ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ‌  از امام باقر ع چنين نقل شده ان المعنى بالايه امير المؤمنين (على) ع مقصود از اين آيه على ع است . بدون شك على ع بارزترين مصداق آيه است و منظور از روايت فوق همين است و هرگز عموميت مفهوم آن از بين نمى‌رود[91].اگر مى‌خواهيد پيروز و رستگار شويد، مطيع خدا و رسول باشيد و پارسا و خدا ترس شويد.اطاعت از برنامه‌هاى الهى و هراس از نافرمانى و پارسايى، زمينه‌ساز سعادت شماست[92]

 و به عبارتی دیگردر مقیاس امّتها و ملتها که حساب کنیم، وقتی ملتی به ثروت و قدرتی می‌رسد، به پیروزی‌ دست می‌یابد و به رشد علمی‌ای نائل می‌گردد، آن‌جا جای امتحان آن ملت است. اگر ملتها بتوانند در اوج قدرت، خودشان را سالم نگه دارند، از امتحانْ سرافراز بیرون آمده‌اند. اما اگر جمعیتها و ملتها، آن‌وقت که زحمت از سرشان کم شد، خدا را فراموش کردند، ناموفّق و سرافکنده از امتحان بیرون آمده‌اند.[93]

عزت و نجات
طبق آیه 72 مریم خداوند میفرماید که کسانی که تقوای الهی را رعایت کند نجات پیدا خواهند کرد و کسانی که ظالم و ستم کار باشند و در ضعف و ذلت رها خواهند شدابن عباس گويد: يعنى كسانى كه از شرك پرهيز كرده‌اند، نجات مى‌دهيم. و مشركين و كفار را در حالى كه بر زانو نشسته‌اند، در آنجا باقى مى‌گذاريم. برخى گفته‌اند: يعنى آنها را دسته دسته در جهنم باقى مى‌گذاريم. برخى گفته‌اند: مقصود از ظالمين، هر ستمكار و هر گنهكارى است[94]

 همچنین نجات و عزت در گروتقواست[95] و انسان بی تقوا ظالم است [96]وهيچ مؤمن و كافر و بر و فاجرى نيست مگر آنكه داخل جهنم ميشود و لكن دوزخ بر مؤمنين برد و سلام شود چنانچه آتش بر ابراهيم برد و سلام گرديد بطوريكه فرياد زند آتش من سرد گرديد آنگاه متقين را نجات دهند و ظالمين را رها كنند تا در آنجا بمانند و نيز آنحضرت فرمود روز قيامت دوزخ بمؤمنين ميگويد اى مؤمن بگذر كه نور تو خاموش كند آتش مرا[97]

عاقبت ازان متقین
 با توجه به آنچه شنيدى و آن همه مشكلاتى كه نوح در دعوتش با آن روبرو بود، و با اين حال استقامت ورزيد، تو هم صبر و استقامت كن، چرا كه سرانجام پيروزى براى پرهيزكاران است[98] 

پس اى محمد تو هم در مورد تبليغ رسالت و در برابر آزار قوم خود صبر كن چنانچه نوح بر آزار قوم خود صبر كرد، و علت اينكه خداوند داستان پيمبران گذشته را در قرآن كريم تكرار فرموده، همين بود كه پيغمبر اسلام - صلى اللّه عليه و آله - در برابر آزارى كه از كافران جهالت پيشه و نادانان ميديد در همۀ حالات صبر و تحمل كند.  إِنَّ اَلْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ‌  يعنى براستى كه سر انجام پسنديده و نيكو و پيروزى از آن مردمان با تقوى است، چنانچه براى نوح عليه السلام بود[99]فرجام نيك و پيروزى نهايى از آنِ پارسايان خودنگه‌دار و شكيباست و شما مومنین از سرگذشت حضرت نوح عبرت بگيريد و در راه حق شكيبا باشيد[100]

 

آثار مادی و معنوی :
آثار معنوی:
وحدت قلوب مومنین
طبق آیه اول سوره مبارکه انفال رعایت تقوا با عمل به احکام خداوند عاملى نیرومند براى حفظ وحدت جامعه ایمانى و زدودن کدورتها و اختلافات آن است[101] و علت اين همه تاكيد در زمينه مساله اجتماعى با كمى دقت روشن مى‌شود زيرا عظمت و توانايى و قدرت و سربلندى يك ملت، جز در سايه تفاهم و تعاون ممكن نيست، اگر مشاجره‌ها، اختلافات كوچك اصلاح نشود، ريشه عداوت و دشمنى تدريجا در دلها نفوذ مى‌كند، و يك ملت متحد را به جمعى پراكنده مبدل مى‌سازد، جمعى آسيب‌پذير، ضعيف و ناتوان و زبون در مقابل هر حادثه و هر دشمن، و حتى ميان چنين جمعيتى بسيارى از مسائل اصولى اسلام همانند نماز و روزه و يا اصل موجوديت قرآن به خطر خواهد افتاد فلذا تقوا پیشه کنید و میان برادرانتان و خودتان با دیگران چیزی جز دوستی و اخوت نباشد[102] و کسی که قصد اصلاح دارد ابتدا باید خودش اصلاح شده باشد بعد از اصلاح نفس اصلاح روابط مومنین بر همه واجب است[103]

بصیرت

طبق آیه 29 انفال متقی بصیر میشود بصیرت یعنی: عنایتی ویژه و غیر از عقل و فطرت و مانند آن است که خداوند به عموم انسان‌ها عطا فرموده است و از آن به بیداردلی تعبیر می‌شود و این بیداردلی برای شناخت حق و باطل است[104] مهم‌ترين مشكل انسان در مسير سعادت، بيراهه‌ها و پرتگاه‌هايى است كه اگر آنها را نشناسد به مقصد نمى‌رسد. شناخت حق و باطل، نيك و بد، دوست و دشمن و عوامل مفيد و زيان‌بخش به‌وسيله‌ى «فُرقان» ممكن مى‌شود كه ثمره‌ى شيرين تقواست. فرقان اشاره به علم و بصيرت باطنى است كه خدا به افراد پارسا عنايت مى‌كند، به طورى كه حق را مى‌شناسند و از باطل جدا مى‌سازند و با بينايى و بصيرت باطنى برخى مطالب را تشخيص مى‌دهند[105] فرقان و قدرت تشخيص حقّ از باطل، حكمت و بينشى خدادادى است كه به اهل تقوا داده مى‌شود و به علم و سواد و معلومات وابسته نيست[106] و همچنین در تعریف فرقان على بن ابراهيم مى‌گويد:يعنى علمى كه با آن علم،حق را از باطل تشخيص مى‌دهيد.[107]  ثمرات تقوا و پارسايى، چهار چيز است: شناخت صحيح، آبرو و حيثيت اجتماعى، آمرزش و فضل الهی پارسا و خودنگه‌دار باشيد تا بينش صحيح براى تشخيص حق و باطل پيدا كنيد[108]

اشکال :در تفسیر نور چند ملاک برای فرقان و تشخیص حق از باطل ذکر شده انبیا . کتاب الهی . تقوا . وعقل که تقوا محل اشکال است چرا که در طول تاریخ موارد بسیار زیادی بوده اند که تا یک حادثه ای کاملا متقی بوده اند و در مسیر حق اما در یک اتفاق از امام جدا شده از جمله طلحه و زبیر و... و وارد ظلمت شدند فلذا صرف تقوا شخص نمیتواند راه را بر او نشان دهد اگر چه برای شناخت مسیر حق و امام تقوا لازم است و نمیتوان آن را مستقلا به عنوان معیار فرقان ذکر نمود

احساس مسئولیت و بی تفاوت نبودن
به دنبال آيات پيشين كه مسئله اخوت و اتحاد را توصيف ميكرد در اين آيه اشاره به مسئله "امر به معروف" و "نهى از منكر" شده كه در حقيقت بمنزله يك پوشش اجتماعى براى محافظت جمعيت است، زيرا اگر مسئله امر به معروف و نهى از منكر در ميان نباشد عوامل مختلفى كه دشمن بقاى "وحدت اجتماعى" هستند، همچون موريانه از درون، ريشه‌هاى اجتماع را مى‌خورند، و آن را از هم متلاشى ميسازند، بنا بر اين حفظ وحدت اجتماعى بدون نظارت عمومى ممكن نيست!. در آيه فوق دستور داده شده كه همواره در ميان مسلمانان بايد امتى باشند كه اين دو وظيفه بزرگ اجتماعى را انجام دهند: مردم را به نيكى‌ها دعوت كنند، و از بدى‌ها باز دارند. و در پايان آيه تصريح مى‌كند كه فلاح و رستگارى تنها از اين راه ممكن است [109] كسانى كه براى رشد و اصلاح جامعه دل مى‌سوزانند، رستگاران واقعى هستند و گوشه‌گيرانِ بى‌تفاوت را از اين رستگارى سهمى نيست. «أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ‌»

 

وفلاح و رستگارى، تنها در نجات و رهايى خود خلاصه نمى‌شود، بلكه نجات و رشد ديگران نيز از شرايط فلاح است[110]

امربه‌معروف و نهى از منكر داراى دو مرحله است:

الف) مرحله‌ى فردى كه يك وظيفه و واجب عمومى است و هركس موظف است به تنهايى ناظر اعمال ديگران باشد و امربه‌معروف و نهى از منكر كند و به علت محدوديت توانايى افراد، شعاع اين مرحله نيز محدود است و از حد تذكّر، اندرز دادن، اعتراض كردن و انتقاد نمودن نسبت به خلاف‌كاران و فسادگران تجاوز نمى‌كند.

ب) مرحله‌ى دوم مخصوص گروهى خاص از مسلمانان است كه به صورت جمعى عمل مى‌كنند و داراى قدرت و شعاع عمل وسيعى هستند. اين مرحله يك واجب كفايى است كه برخى موارد آن از شئون حكومت اسلامى است و شامل شدت عمل و اجراى حدود و تعزيرات نيز مى‌شود.

البته اين موارد بايد زير نظر حاكم شرع و با اجازه‌ى حكومت اسلامى انجام گيرد تا از هرج و مرج در جامعه جلوگيرى شود. اين همان چيزى است كه امروزه تحت عنوان بازرسى و نظارت و يا حتى سازمان‌هاى امربه‌معروف و نهى از منكر در برخى كشورهاى اسلامى اجرا مى‌شود كه لازم است تكميل شود [111]

امام باقر ع ميفرمايد:امر به معروف و نهى از منكر دو فريضه بزرگ الهى است كه بقيه فرائض با آنها برپا مى‌شوند، و بوسيله اين دو، راهها امن مى‌گردد، و كسب و كار مردم حلال مى‌شود، حقوق افراد تامين مى‌گردد، و در سايه آن زمينها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مى‌شود، و در پرتو آن همه كارها روبراه مى‌گرد[112]

مردى خدمت پيامبر آمد - در حالى كه حضرت بر فراز منبر نشسته بود - و پرسيد. من خير الناس: از همه مردم بهتر كيست؟ پيامبر فرمود:: آن كس كه از همه بيشتر امر بمعروف و نهى از منكر كند و آن كس كه از همه پرهيزگارتر باشد و در راه خشنودى خدا از همه بيشتر گام بردارد[113]

اگر امربه‌معروف و نهى از منكر نكنيد، خدا ستمگران را بر شما مسلط مى‌كند و دعايتان مستجاب نمى‌شود و توبه‌ى شما قبول نخواهد شد.و نيز از ايشان حكايت شده كه امركنندۀ به معروف و نهى‌كنندۀ از منكر از بهترين مردم به شمار مى‌آيد[114]

 

تقوا، کلید گشایش در زندگی
 

تقوا، که در لغت به معنای پرهیزکاری و ترس از خداست، در عمل به معنای حفظ خویشتن از گناهان و پیروی از دستورات الهی است. این مفهوم عمیق، نه تنها در زندگی فردی، بلکه در تعاملات اجتماعی نیز نقشی اساسی ایفا می‌کند. یکی از بارزترین ثمرات تقوا، تسهیل و هموار شدن مسیر زندگی است. تقوا، چراغی است که راه را روشن می‌کند و فرد را از گمراهی و سردرگمی نجات می‌دهد. در این باره، قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا» (طلاق: 4)؛ یعنی «و هر کس از خدا پروا کند [خدا] برای او در کارش آسانی فراهم می‌سازد.» این وعده الهی نشان می‌دهد که تقوا، کلید گشایش و آسانی در امور زندگی است. [115]

 

در تاریخ کربلا، حضرت زینب (س)، با وجود تحمل مصائب و سختی‌های فراوان، با ایمانی راسخ فرمودند: «ربنا تقبل منا هذا القلیل» (پروردگارا، این [شهادت] اندک را از ما بپذیر). [116]این جمله، نمایانگر تأثیر عمیق تقوا در قلب انسان است که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز آرامش و اطمینان را به ارمغان می‌آورد. از سوی دیگر، بخل و غرور ناشی از ثروت، نشانه‌های بی‌تقوایی است. [117]در حالی که بخشش و انفاق، زمانی ارزشمند و کارساز است که با تقوا همراه باشد. در واقع، تقوا، قلب را از تعلقات دنیوی رها می‌سازد و آن را برای پذیرش نور الهی آماده می‌کند. [118]

 

به تعبیری دیگر، تقوا نه تنها موجب آسان شدن کارها می‌شود، بلکه انسان را به چنان سعه صدری می‌رساند که هر کاری را با رضایت و آرامش بپذیرد. این امر از طریق توکل بر خدا و اتصال به منبع بی‌نهایت قدرت الهی حاصل می‌شود[119]این همان مفهومی است که در آیه «سَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى» (لیل: 7) به آن اشاره شده است؛ یعنی “ما او را برای راهی آسان آماده می کنیم”. این آیه نشان می‌دهد که خداوند، فرد با تقوا را برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی یاری می‌کند.

 

تقوا، سدی در برابر فساد و رسوایی
تقوا، علاوه بر ایجاد آسانی در زندگی، نقش حیاتی در پیشگیری از فساد و حفظ آبروی فرد و جامعه دارد. داستان حضرت لوط (ع) در قرآن، نمونه بارزی از این موضوع است. هنگامی که قوم لوط با قصد تعرض به مهمانان وی به خانه اش هجوم آوردند، حضرت لوط فرمود: «يا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ  فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي…» (هود: 78)؛ یعنی «ای قوم من، اینها دختران منند، برای شما پاکیزه‌ترند. از خدا بترسید و مرا در مورد مهمانانم رسوا نکنید.» این آیه نشان می‌دهد که تقوا، انسان را از انجام اعمال زشت و گناه آلود باز می‌دارد و او را به حفظ آبرو و شرافت خود و دیگران ترغیب می‌کند. [120]

 

در حقیقت، تقوا، همچون سپری است که انسان را در برابر وسوسه‌های شیطانی و امیال نفسانی محافظت می‌کند. در عین حال، تقوا موجب افزایش بصیرت و آگاهی انسان می‌شود و او را قادر می‌سازد تا راه‌های درست را از راه‌های نادرست تشخیص دهد. [121]افزون بر این، تقوا، انسان را از تعصب و خودخواهی رها می‌سازد و او را به همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگران تشویق می‌کند. [122]همسر حضرت لوط به قوم گناهکار کمک می کرد و این هم موجب ناراحتی بیشتر حضرت لوط بود. [123]

تقوا، مانع تمسخر و تحقیر دیگران
از دیگر آثار ارزشمند تقوا، پرهیز از تمسخر و تحقیر دیگران است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىأَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ» (حجرات: 11)؛ یعنی «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنها از اینها بهتر باشند.» این آیه نشان می‌دهد که تقوا، انسان را متواضع و فروتن می‌کند و او را از تحقیر و تمسخر دیگران باز می‌دارد. تمسخر، عملی است که نه تنها باعث آزار و اذیت دیگران می‌شود، بلکه نشان دهنده تکبر و غرور درونی فرد است که با تقوا منافات دارد. [124]

در نهایت، باید گفت که تقوا، نوری است که در قلب انسان می‌تابد و او را به سوی سعادت و کمال هدایت می‌کند[125]خداوند در قرآن، همواره بر تقوا و پرهیزکاری تأکید کرده و آن را به عنوان راهی برای رسیدن به رستگاری معرفی نموده است. بنابراین، با تقوا می‌توان به زندگی توأم با آرامش، سعادت و کامیابی دست یافت[126].

 
پرهیز از لجاجت
بقره 205 (نشانه آن، این است که) هنگامی که روی بر می‌گردانند (و از نزد تو خارج می‌شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‌کنند، و زراعت‌ها و چهارپایان را نابود می‌سازند (با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد. و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! ( لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است!»[127]

ادب
طبق آیه حجرات 3 آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می‌کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده معانى الفاظ: «يَغُضُّونَ‌»  از مادۀ «غضّ‌» به معناى فروكشيدن. «أَصْواتَهُمْ‌»  جمع صوت به معناى صدا. «عِنْدَ رَسُولِ اَللّهِ‌»  يعنى در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله اگرچه با يكديگرصحبت كنند، در مكالمه بين خود صدا را بلند نكنند. «اِمْتَحَنَ اَللّهُ‌»  به معناى بسط و آماده‌سازى است [128]در احاديث اسلامى نيز بر ادب تأكيد فراوان شده است. از امام على عليه السلام روايت شده رعايت ادب، همچون لباس فاخر وزینتی است[129].

در اين آيه به معناى آزمايشى است كه نتيجه‌ى آن خلوص قلب وگستردگى آن براى پذيرش تقواست كه به وسيله‌ى سخن گفتن مؤدبانه در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله حاصل مى‌شود. اگر ادب در كلام لازم است، در رفتار و كردار، به طريق اولى لازم استو همچنین از آیه برداشت می شود که.[130]آهسته سخن گفتن، نشانه‌ى ادب، تواضع، وقار و آرامش انسان است.قرآن در اين آيه مى‌فرمايد: خداوند دلهاى افراد را آزمايش مى‌كند، تا ميزان پاكى و تقواى درون آنها را آشكار سازد. زيرا چه بسيار افراد رياكارانه اظهار ادب و تواضع مى‌كنند، ولى در درون متكبّرند[131]

امانت داری
طبق آیه بقره 283باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد[132] از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: "لا رهن الا مقبوض" ، "رهنى وجود ندارد مگر آنكه طلبكار او را تحويل بگيرد[133]اگر بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر اطمينان داشته باشد (مى‌تواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله كند و امانت خويش را به او بسپارد) در اين صورت كسى كه امين شمرده شده است بايد امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدايى كه پروردگار او است به پرهيزد " ( فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ اَلَّذِي اُؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اَللّهَ رَبَّهُ‌  ). آرى همانگونه كه طلبكار به او اعتماد كرده او هم بايد اعتماد و اطمينان او را محترم بشمرد و حق را بدون تاخير ادا كند و تقوا را فراموش ننمايد. قابل توجه اينكه در اينجا طلب طلبكار به عنوان يك امانت، ذكر شده كه خيانت در آن، گناه بزرگى است.[134]

 

پیروزی
طبق آیه اعراف 128بنا بر اين شما اى بنى اسرائيل! اگر تقوا پيشه كنيد، يعنى از خداى تعالى استعانت جسته و در راه او در شدايد صبر كنيد خداوند اين سرزمين را كه امروز در دست فرعونيان است به دست شما خواهد سپرد.[135]موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران استاز عوامل پيروزى و بيمه شدن در برابر تهديدها، استمداد، توكّل، مقاومت و تقواست. «اِسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَ اِصْبِرُوا»  (هم از او كمك بگيريم و هم خود صبر كنيم.)[136]در ادامه خداوند میفرماید اگر سه برنامه را عملى كنند، قطعا به دشمن پيروز خواهند شد "نخست اينكه تكيه‌گاهشان تنها خدا باشد و از او يارى بطلبند" ( قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اِسْتَعِينُوا بِاللّهِ‌  ) ديگر اينكه به آنها مى‌گويد: "استقامت و پايدارى پيشه كنيد" و از تهديدها و حملات دشمن نهراسيد و از ميدان بيرون نرويد ( وَ اِصْبِرُوا  ) و براى تاكيد مطلب و ذكر دليل، به آنها گوشزد مى‌كند كه "سراسر زمين از آن خدا است و مالك و فرمانرواى مطلق او است، و به هر كس از بندگانش بخواهد آن را منتقل مى‌سازد" ( إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‌  ) و آخرين شرط اين است كه تقوا را پيشه كنيد، زيرا "عاقبت پيروزمندانه از آن پرهيزكاران است[137] نابودى حكومت‌هاى ستمگر و جانشينى مؤمنانِ صابر، با اراده و مشيّت خداوند حتمى است. «يُورِثُها مَنْ يَشاء»ُ‌ شرط رسيدن به حاكميّت، صبر و مقاومت و استعانت از خداوند است. «اِسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَ اِصْبِرُوا إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ»‌ استعانت از خداوند و صبورى، نمودى از تقوا و پرهيزكارى است. اِسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَ اِصْبِرُوا  ... وَ اَلْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‌ [138]

اگر پيروزى و حاكميت بر جهان را مى‌طلبيد، بنده‌ى خدا باشيد و پارسايى پيشه سازيد و از خدا يارى بجوييد و استقامت كنيد.[139]

اهل تقوا، هم در دنيا پايان نيك دارند، «يُورِثُها مَنْ يَشاءُ‌»  و هم در آخرت، برندگان اصلى‌اند. «وَ اَلْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»‌[140]

آثار مادی:
 احقاق حق و عدم کم فروشی
طبق آیه شعرا 179و 35 اسراءپس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيدنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند .[141]تقوای الهی پیشه کنیدايفاء كيل و وزن و دادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است، براى اين است كه اولا كم‌فروشى يك نوع دزدى ناجوانمردانه است و ثانيا وثوق و اطمينان را بهتر جلب مى‌كند. و " أَحْسَنُ تَأْوِيلاً"  بودن اين دو عمل از اين جهت است كه اگر مردم اين دو وظيفه را عمل كنند، كم نفروشند و زياد نخرند رشد و استقامت در تقدير معيشت را رعايت كرده‌اند، چون قوام معيشت مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دو اصل اساسى است، يكى "به دست آوردن جنس مرغوب و سالم و بدردخور" و ديگرى "مبادله مقدار زائد بر حاجت است با اجناس ديگرى كه مورد احتياج است[142]در اين آيات به پنج فرمان مهم شعيب اشاره شده كه براى جلوگيرى از انحرافات اقتصادى و فساد صادر گرديده است:

- كم‌فروشى نكنيد و پيمانه را كامل ادا كنيد.

- بر فروشندگان نيازمند، خسارت وارد نكنيد و جنس آنان را ارزان نخريد.

- ترازوى شما دقيق باشد تا حق ديگران نزد شما نيايد.

- بر اجناس مردم عيب نگذاريد، و حق اجناس آنان را كم ندهيد.

- در زمين فساد نكنيد و جامعه را به تباهى نكشيد.[143]

كم‌فروشى، حرام و مراعات حقّ الناس واجب است[144]

پرهیز از قتل

طبق آیه مائده 27و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم

معيار پذيرش و ارزشمندى اعمال، تقواى شماست[145]

انفاق و رفع نیازهای جامعه
طبق آیه بقره 194... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد

 

نزول آب با برکت از آسمان
طبق آیه اعراف 96و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم

استعاره به كنايه به كار رفته، براى اينكه بركات را به مجرايى تشبيه كرده كه نعمت‌هاى الهى از آن مجرا بر آدميان جريان مى‌يابد، باران و برف هر كدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى‌بارد، هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده، و در نتيجه غلات و ميوه‌ها فراوان مى‌شود، البته اين در موقعى است كه مردم به خداى خود ايمان آورده و تقوا پيشه كنند و گر نه اين مجرا بسته شده و جريانش قطع مى‌گردد. جمله " وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا..."  دلالت دارد بر اينكه افتتاح ابواب بركت‌ها مسبب از ايمان و تقواى جمعيت‌ها است، نه ايمان يك نفر و دو نفر از آنها، چون كفر و فسق جمعيت، با ايمان و تقواى چند نفر، باز كار خود را مى‌كند. جمله " وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ "  دلالت دارد بر اينكه عذابى كه بر جمعيت‌ها نازل مى‌شده به عنوان مجازات بوده، در بيان قبلى هم اين معنا را روشن و برهانى نموده و اثبات كرديم كه اينگونه عذاب‌ها در حقيقت اعمال خود مردم است كه به آنان بر مى‌گردد.[146]

 

عمران و آبادى در سايه ايمان و تقوى در آيات گذشته سرگذشت اقوامى همچون قوم هود و صالح و شعيب و نوح و لوط بطور اجمال مورد بحث واقع شد، گرچه خود آن آيات به اندازه كافى براى بيان نتائج عبرت‌انگيز اين سرگذشتها كافى بود، ولى در آيات مورد بحث به صورت گوياتر، نتيجه‌گيرى كرده، مى‌گويد:" اگر مردمى كه در اين آباديها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند، به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد، ايمان مى‌آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهيزكارى پيشه مى‌كردند، نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى‌شدند، بلكه درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى‌گشوديم " ( وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ‌ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ‌  ). ولى متاسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود رها ساختند،" و پيامبران خدا را تكذيب كردند، و برنامه‌هاى اصلاحى آنها را زير پا گذاشتند، ما هم به جرم اعمالشان، آنها را كيفر داديم " ( وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‌[147]

وعده‌هاى الهى را جدّى بگيريم. با ايمان و تقوا، نزول بركات حتمى است. (حرف لام در «لَفَتَحْنا»

ايمان و تقوا سبب نزول بركات مى‌شود، ولى هر نعمت و رفاهى معلول ايمان و تقوا نيست. آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا  ... بَرَكاتٍ‌[148]

جمع بندی و نتیجه گیری

در این مقاله سعی بر این شد که نتایج و آثار رعایت تقوا در جامعه بیان شود و بحث به چند دست تقسیم شد که آثار در بین متقین یعنی آثاری که در بین مسلمانان و جامعه اسلامی دارد و اتحاد امت، ریشه کن شدن ربا،نجات از عذاب الهی،مانع ارتکاب به فحشاء،رعایت حقوق مردم و.. وآثار در میان خانواده زوجین ،آثار در مواجه با دشمنان کفار ،آثار مادی در جامعه و آثار معنوی است که همه این ها فقط بعد اجتماعی آن ها در مقاله آمده نه بعد فردی تقوا که بسیار فراوان است و در این مقاله موضوع بحث نیست

سعی شد جامعه ای که در تراز و سطح متقین است کامل ترسیم شود که تمایز جامعه متدین و غیر متدین را نشان می دهد البته به این موضوع هم باید دقت داشت که شاید هیچ کدام از این آثار در جامعه ای به نام اسلام نباشد و این به این دلیل است که صرف اسلام و ایمان نمیتواند این اثرات را در جامعه در پی داشته باشد

تقوا یک مقوله کاملا عملیست و صرف اعتقاد به خیر و شر بودن اعمال تقوا نیست در صورتی تقوا معنا پیدا میکند که افراد و جوامع و حکام اسلامی به صورت عملی دستورات الهی را اجرا کرده و آن را در جامعه خود پیاده سازند

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع
سایت الکتاب

سایت الوحی

تفسیر نمونه .آیت الله مکارم. نرم افزار جامع نور

تفسیر نور .محسن قرائتی.نرم افزار جامع نور

تفسیر المیزان .علامه طباطبائی. نرم افزار جامع نور

تفسیر مجمع البیان.فضل ابن حسن طبرسی.نرم افزار جامع نور

تفسیر قرآنی مهر.محمد علی رضایی اصفهانی . نرم افزار جامع نور

تفسیر روایی البرهان.هاشم ابن سلیمان بحرانی. نرم افزار جامع نور

تفسیر اسان. محمد جواد نجفی. نرم افزار جامع نور

تفسیر بلاغ. ابوالفضل میر محمدی مرزندی. نرم افزار جامع نور

تفسیر کاشف.محمد جواد مغنیه. نرم افزار جامع نور

تفسیر کشاف زمخشری. نرم افزار جامع نور

علل الشرائع / شیخ صدوق . وفات سال 381 ه ق .انتشارات ارمغان طوبی .ترجمه ذهنى تهرانى،

من لایحضر شیخ صدوق . وفات سال 381شیخ صدوق . دفتر تبلیغات اسلامی قم

کلینی محمد ابن یعقوب. وفات سال 381.فروع کافی . چاپ دفتر تبلیغات اسلامی
مستدرک الوسائل کتاب التجارت . میرزا حسن نوری.فوت سال 1902 نجف

اصول کافی . محمد ابن یعقوب کلینی . سال وفات 329

بحار الانوار. محمد باقر مجلسی . وفات 1110

ثواب الاعمال .شیخ صدوق .وفات 381

  وسائل الشیعه . شیخ حر عاملی . وفات 1104

 نهج البلاغه . سید رضی .406وفات

  کنز الاعمال .علاءالدین علی ابن حسام معروف .وفات 975

 تفسیر کبیر .فخر رازی .وفات 606

  مفردات الفاظ قرآن . راغب اصفهانی. وفات 502

  تفسیر تبیان . شیخ طوسی . وفات 1067

صحیفه امام خمینی . تهران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1389

سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای سایت خامنه ای دات آی آر


[1] سایت الکتاب

[2] تفسیر نمونه

[3] مقام معظم رهبری 1385.05.20

[4] تفسیر المیزان

[5] تفسیر نمونه

[6] صحیفه امام ج 10 ص533تهران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1389

[7] تفسیر نمونه

[8] سایت الکتاب

[9] تفسیرنمونه

[10] علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏2، ص: 547

[11] شیخ صدوق من لایحضر ج 3 ص 567

[12] تفسیر نور

[13] تفسیر المیزان

[14] کلینی محمد ابن یعقوب فروع کافی ج 5 ص144

[15] مستدرک الوسائل کتاب التجارت . نوری . ج 13 ص333

[16] تفسیر روایی اهل البیت

[17] تفسیر نمونه

[18] سایت الکتاب

[19] تفسیرنمونه

[20] سایت الکتاب

[21] تفسیر نور

[22] تفسیر  نمونه ج20ص244 فصلت آیه 17

 

[23] تفسیر المیزان

[24] تفسیر نمونه

[25] سایت الکتاب

[26] تفسیر نور

[27] الکتاب

[28] تفسیر نمونه

[29] تفسیر المیزان ج 18 ص181 182

[30] بحارالانوار ج ۶۶ ص ۲۳۷

 

[31] بحارالانوارج۷۱ص ۲۷۸

[32] تفسیر المیزان

[33] تفسیر نمونه

[34] مستدرک الوسائل ج2 ص474

[35] ثواب الاعمال شیخ صدوق ص 199

[36] تفسیرنور

[37] تفسیر نمونه

[38] وسائل الشیعه ج5 ص377

[39] شرح نهج البلاغه ج8 ص112

[40] کافی ج1ص404

[41] کنز الاعمال حدیث20242

[42] تفسیر نمونه

[43] اصول کافی ج4 ص63

[44] بحار الانوار ج 75 ص253

[45] ثواب الاعمال 324

[46] تفسیر نمونه

[47] تفسیر نمونه

[48] مكارم الأخلاق، ص: ۴۶۷؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص: ۱۹۸؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۷۴، ص: ۸۵؛

[49] تفسیرنمونه

[50] تفسیر نور

[51] بحارالانوار ج100 ص244

[52] مستدرک الوسائل ج14ص252

[53] سایت الکتاب

[54] تفسیر نمونه

[55] تفسیر نمونه

[56] تفسیر نور

[57] تفسیر المیزان 233 بقره

[58] تفسیر برهان

[59] تفسیر البرهان

[60] تفسیر نمونه

[61] تفسیر مهر

[62] تفسیر البرهان

[63] تفسیر البرهان

[64] تفسیر نمونه

[65] مجمع البیان

[66] سایت الکتاب

[67] تفسیر نمونه

[68] تفسیر مهر

[69] تفسیر نور

[70] تفسیر نمونه

[71] سایت الکتاب

[72] تفسیر نمونه

[73] مجمع البیان

[74] سایت الکتاب

[75] تفسیر نور

[76] سایت الکتاب

[77] تفسیر المیزان

[78] سخنان مقام معظم رهبری 1401.04.07

[79] تفسیر نمونه

[80] تفسیر المیزان

[81] تفسیر مهر

[82] سایت الکتاب

[83] مجمع البیان

[84] تفسیر کاشف

[85]تفسیر نور

[86] تفسیر المیزان

[87] مجمع البیان

[88] سایت الکتاب

[89] تفسیر المیزان

[90] مقام معظم رهبری 1372.11.29

[91] تفسیر نمونه

[92] تفسیر مهر

[93] 1372.11.29  مقام معظم رهبری

[94] مجمع البیان

[95] سایت الکتاب

[96] تفسیر نور

[97] تفسیر جامع

[98] تفیر نمونه

[99] مجمع البیان

[100] تفسیر مهر

[101] سایت الکتاب

[102] تفسیر نمونه

[103] تفسیر نور

[104] تفسیر نمونه

[105] تفسیر مهر

[106] تفسیر نور

[107] تفسیر البرهان

[108] تفسیر مهر

[109] تفسیر نمونه

[110] تفسیر نور

[111] تفسیر مهر

[112] تفسیر نمونه

[113] تفسیر نمونه

[114] تفسیر مهر

[115] تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه 4 سوره طلاق

[116] تاریخ طبری، جلد 5، ص 457

[117] نهج البلاغه، خطبه 193

[118] تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ذیل آیه 4 سوره طلاق

[119] تفسیر نور، حجت الاسلام قرائتی، ذیل آیه 4 سوره طلاق

[120] تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ذیل آیه 78

[121] تفسیر کبیر فخر رازی ذیل آیه 78 سوره هود

[122] مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی

[123] تفسیر تبیان شیخ طوسی

[124] تفسیر کشاف زمخشری

[125] صحیفه سجادیه دعای 20

[126] سایت الکتاب

[127] سایت الکتاب

[128] تفسیر بلاغ

[129] تفسیر مهر

[130] تفسیر مهر

[131] تفسیر نور

[132] الکتاب

[133] تفسیر عیاشی

[134] تفسیر نمونه

[135] تفسیر المیزان

[136] الکتاب

[137] تفسیر نمونه

[138] الکتاب

[139] تفسیر نور

[140] الکتاب

[141] الکتاب

[142] المیزان اسرا

[143] تسیر مهر

[144] تفسیر نور

[145] تفسیر نور

[146] المیزان ج8 ص254

[147] نمونه ج6 ص265

[148] نور ج2 ص122

ارسال سوال