دستهبندی مقالات
جدیدترین مقالات
مقالات تصادفی
مقالات پربازدید
■ اساتید حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم (۲)
سید محمد علی علوی لاجوردی (۱۷)
شیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا (۱)
■ طلاب حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قمشیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا (۱)
ورودی سال ۱۳۹۳
■ سایر نویسندگان (۳۲۵)آقای سجاد پور کریم (۱)
آقای محمد خدا بخشی
آقای محمدمهدی خراسانی
آقای امیر حسین خرم فر
آقای سیدی احمدی
آقای محمد حسین شریفی
آقای محمد حسن عبقری
آقای مهدی کرمی
آقای محمد امین محسنی
آقای محمد محمد نژاد
آقای جعفر محمد قلی
آقای محمد حسین محمدی
آقای علی مصطفوی زاده
آقای ابوالفضل مهدوی نکو
آقای محمد یعقوبی
آقای محمدعلی کیانی نژاد
آقای قائم توحیدیان
آقای محمد رضا وحیدی منش
ورودی سال ۱۳۹۴آقای محمد خدا بخشی
آقای محمدمهدی خراسانی
آقای امیر حسین خرم فر
آقای سیدی احمدی
آقای محمد حسین شریفی
آقای محمد حسن عبقری
آقای مهدی کرمی
آقای محمد امین محسنی
آقای محمد محمد نژاد
آقای جعفر محمد قلی
آقای محمد حسین محمدی
آقای علی مصطفوی زاده
آقای ابوالفضل مهدوی نکو
آقای محمد یعقوبی
آقای محمدعلی کیانی نژاد
آقای قائم توحیدیان
آقای محمد رضا وحیدی منش
آقای محمد جواد بیات
آقای امیر پور عباس
آقای سید علی حسینی (۳)
آقای محمد رحیمی
آقای محمد صالح زارع
آقای محمد علی زهرایی
آقای محمد حسین سلطانی
آقای سید محمد شمسی
آقای عرفان غلامی قمی
آقای محمدرضا قاسمی (۱)
آقای حسین قاینی زاده
آقای حسین قاینی زاده
آقای علی لرستانی
آقای حسن مهروانی (۱)
آقای احمد نجفی
آقای علی ولی ابرقوئی
آقای محمد ولایت مهر
آقای محمد حسین صالحی
ورودی سال ۱۳۹۵آقای امیر پور عباس
آقای سید علی حسینی (۳)
آقای محمد رحیمی
آقای محمد صالح زارع
آقای محمد علی زهرایی
آقای محمد حسین سلطانی
آقای سید محمد شمسی
آقای عرفان غلامی قمی
آقای محمدرضا قاسمی (۱)
آقای حسین قاینی زاده
آقای حسین قاینی زاده
آقای علی لرستانی
آقای حسن مهروانی (۱)
آقای احمد نجفی
آقای علی ولی ابرقوئی
آقای محمد ولایت مهر
آقای محمد حسین صالحی
آقای علی ارجینی
آقای محمد جواد افلاکیان (۲۲)
آقای سجاد باقری (۲۷)
آقای محمد علی تقی پور (۲۳)
آقای سید مهدی حسینی منش (۳)
آقای محمد صادق رحمانی (۳۹)
آقای یاسین زاهدی (۱۰)
آقای امیر حسین سالمی (۹)
آقای حسین عابدینی (۱۷)
آقای رضا عابدینی (۱۹)
آقای محمد غلامی (۲۶)
آقای علی صدرا مافی (۲۳)
آقای ابوالفضل میر داداشی (۳۸)
آقای حسین وصالی ادب (۳۹)
آقای رضا ولی ابرقوئی (۲۴)
ورودی سال ۱۳۹۶ (۱)آقای محمد جواد افلاکیان (۲۲)
آقای سجاد باقری (۲۷)
آقای محمد علی تقی پور (۲۳)
آقای سید مهدی حسینی منش (۳)
آقای محمد صادق رحمانی (۳۹)
آقای یاسین زاهدی (۱۰)
آقای امیر حسین سالمی (۹)
آقای حسین عابدینی (۱۷)
آقای رضا عابدینی (۱۹)
آقای محمد غلامی (۲۶)
آقای علی صدرا مافی (۲۳)
آقای ابوالفضل میر داداشی (۳۸)
آقای حسین وصالی ادب (۳۹)
آقای رضا ولی ابرقوئی (۲۴)
آقای علی احمدی (۱۸)
آقای محمد حسین پرتوی (۴)
آقای محمد مهدی توکلی (۹۸)
آقای محمد حاجی پور (۲۵)
آقای سید محمد حسینی (۲)
آقای سجاد کریمی (۹)
آقای سید علی موسوی
آقای علی میانداری (۲۲)
آقای حسین نوروزی (۳۲)
آقای محمد بهرامی
ورودی سال ۱۳۹۷آقای محمد حسین پرتوی (۴)
آقای محمد مهدی توکلی (۹۸)
آقای محمد حاجی پور (۲۵)
آقای سید محمد حسینی (۲)
آقای سجاد کریمی (۹)
آقای سید علی موسوی
آقای علی میانداری (۲۲)
آقای حسین نوروزی (۳۲)
آقای محمد بهرامی
آقای امیر حسین وحیدی منش (۱۶)
آقای محسن حسین زاده (۲۳)
آقای حسین حسنی (۴۱)
آقای امیر حسین جعفری (۲۶)
آقای سید حامد حسینی (۲۳)
آقای محمد حسین ابراهیمی
آقای محمد مهدی سالخورده (۱۲)
آقای علی بهرامی (۵)
آقای مهدی قره قاش (۲۸)
آقای علی کاشانی (۱)
آقای حسین کافتری (۲۰)
آقای سید محمد جواد محمدی (۳۶)
آقای سید محمد باقر موسوی (۱۶)
آقای محسن محرابیون (۱۷)
آقای محمد مهدی حیدری (۱۳)
آقای حسين نظرپور (۵۰)
آقای محمد هادی زینلی
ورودی سال ۱۳۹۸آقای محسن حسین زاده (۲۳)
آقای حسین حسنی (۴۱)
آقای امیر حسین جعفری (۲۶)
آقای سید حامد حسینی (۲۳)
آقای محمد حسین ابراهیمی
آقای محمد مهدی سالخورده (۱۲)
آقای علی بهرامی (۵)
آقای مهدی قره قاش (۲۸)
آقای علی کاشانی (۱)
آقای حسین کافتری (۲۰)
آقای سید محمد جواد محمدی (۳۶)
آقای سید محمد باقر موسوی (۱۶)
آقای محسن محرابیون (۱۷)
آقای محمد مهدی حیدری (۱۳)
آقای حسين نظرپور (۵۰)
آقای محمد هادی زینلی
آقای محمد مهدی ارجینی
آقای محمد هادی نصاری پور (۱۲)
آقای محمد رضا نصیری (۴۹)
آقای محمد حسین کاظمی (۲)
آقای سید ابوالفضل موسوی (۲۳)
آقای محمد جواد علی محمدی (۳۸)
آقای سید محمد حسین ذاکریان (۸)
آقای طاها دوست محمدی (۳۶)
آقای حسین جعفری
آقای سید مهدی موسوی (۱۵۶)
آقای علی پریزاد (۲۴)
آقای علیرضا کدخدایی (۲۹)
آقای محمد علی سلطانی نژاد (۳۳)
آقای سید محمد جواد رحمانی (۶)
آقای سید محمد مهدی حسینی (۵۲)
آقای سید محمد صالح سهیلی (۲)
آقای امیرعلی سبزبان
محقق مهدی شریفی اصیل (۱)
ورودی سال ۱۳۹۹آقای محمد هادی نصاری پور (۱۲)
آقای محمد رضا نصیری (۴۹)
آقای محمد حسین کاظمی (۲)
آقای سید ابوالفضل موسوی (۲۳)
آقای محمد جواد علی محمدی (۳۸)
آقای سید محمد حسین ذاکریان (۸)
آقای طاها دوست محمدی (۳۶)
آقای حسین جعفری
آقای سید مهدی موسوی (۱۵۶)
آقای علی پریزاد (۲۴)
آقای علیرضا کدخدایی (۲۹)
آقای محمد علی سلطانی نژاد (۳۳)
آقای سید محمد جواد رحمانی (۶)
آقای سید محمد مهدی حسینی (۵۲)
آقای سید محمد صالح سهیلی (۲)
آقای امیرعلی سبزبان
محقق مهدی شریفی اصیل (۱)
آقای سید علی حسینی آملی (۱۹)
آقای محمد مهدی بلیغی (۲۰)
آقای محمد رستمی
آقای علی عباسی (۱۰)
آقای امیرمهدی نصرتی (۱۷)
آقای محمد جواد برات نژاد (۱۳)
آقای سید مهدی محمودی فر (۱۰)
آقای احمد رضا محسنی فر
آقای محمد حسن رجبی زاده
آقای امیر محمد کماسی (۱)
آقای عباس عباسی (۶)
آقای علی ایزدی (۲۲)
آقای علیرضا منصوریه (۲۳)
آقای محمد حسن مقدم
آقای سید محمد فاضل سیفی (۱)
آقای الیاس برخوردار (۲)
آقای محمد سنچولی (۲)
محمد مهدی کوهکن نو (۲)
ورودی سال ۱۴۰۰ (۱)آقای محمد مهدی بلیغی (۲۰)
آقای محمد رستمی
آقای علی عباسی (۱۰)
آقای امیرمهدی نصرتی (۱۷)
آقای محمد جواد برات نژاد (۱۳)
آقای سید مهدی محمودی فر (۱۰)
آقای احمد رضا محسنی فر
آقای محمد حسن رجبی زاده
آقای امیر محمد کماسی (۱)
آقای عباس عباسی (۶)
آقای علی ایزدی (۲۲)
آقای علیرضا منصوریه (۲۳)
آقای محمد حسن مقدم
آقای سید محمد فاضل سیفی (۱)
آقای الیاس برخوردار (۲)
آقای محمد سنچولی (۲)
محمد مهدی کوهکن نو (۲)
سید عرفان سجادی (۴۴)
آقای سید حسن نبوی (۶)
آقای امیر علی رحمانی (۷)
آقای محمد حسین تقی پور (۱۷)
آقای محمد جواد علیمردانی (۷)
آقای محمد عرفان منصوری (۲۹)
آقای محمد حسین مظفری (۱۱)
آقای محمد مهدی خندان (۱۰)
آقای محسن مسلمی (۶)
آقای سید محمد حسین سیدی احمدی (۶)
آقای محمد جواد انصاری (۷۰)
علی اکبر فرمانی (۶)
محمد مهدی صوفی فتیده (۶)
آقای محمد نقوی (۲)
ورودی سال ۱۴۰۱آقای سید حسن نبوی (۶)
آقای امیر علی رحمانی (۷)
آقای محمد حسین تقی پور (۱۷)
آقای محمد جواد علیمردانی (۷)
آقای محمد عرفان منصوری (۲۹)
آقای محمد حسین مظفری (۱۱)
آقای محمد مهدی خندان (۱۰)
آقای محسن مسلمی (۶)
آقای سید محمد حسین سیدی احمدی (۶)
آقای محمد جواد انصاری (۷۰)
علی اکبر فرمانی (۶)
محمد مهدی صوفی فتیده (۶)
آقای محمد نقوی (۲)
آقای حمید رضا قاسمی (۸)
آقای محمد پور علی
آقای حسین عزیزی (۶)
آقای علی کافتری (۷)
آقای ابوالفضل کافتری (۶)
آقای محمد حسین نقی ئی (۶)
آقای مجتبی کمال وند (۷)
آقای محمد طاها خادمی تنورچه (۷)
آقای دانیال مهاجری
آقای محمد هادی صادقی (۷)
آقای سید محمد مهدی ذاکریان (۶)
آقای مهدی عاشوری (۷)
آقای سید محمد مهدی واهبی زاده (۷)
آقای مهدی صالحی (۸)
آقای علی کریمی (۸)
آقای محمد مهدی باقری (۱)
آقای امین اسماعیلی (۳)
آقای علی اصغر اداوی (۱)
آقای محمد پور علی
آقای حسین عزیزی (۶)
آقای علی کافتری (۷)
آقای ابوالفضل کافتری (۶)
آقای محمد حسین نقی ئی (۶)
آقای مجتبی کمال وند (۷)
آقای محمد طاها خادمی تنورچه (۷)
آقای دانیال مهاجری
آقای محمد هادی صادقی (۷)
آقای سید محمد مهدی ذاکریان (۶)
آقای مهدی عاشوری (۷)
آقای سید محمد مهدی واهبی زاده (۷)
آقای مهدی صالحی (۸)
آقای علی کریمی (۸)
آقای محمد مهدی باقری (۱)
آقای امین اسماعیلی (۳)
آقای علی اصغر اداوی (۱)
جدیدترین مقالات
- آقای سید محمد مهدی واهبی زاده » پژوهش کلمه عسی در ادبیات عرب محقق:سید محمد مهدی واهبی زاده
- آقای محمد حسین نقی ئی » برسی حرف جر عن در کتب ادبیات عرب محقق:محمدحسین نقی ئی
- آقای علی اصغر اداوی » بررسی ما در کتب ادبیات عرب محقق : علی اصغر اداوی
- مقاله کوتاه » (بررسی مفهوم جهاد از نظر فقها با رویکرد به نظرات آیات خامنه ای و سیستانی) پژوهشگر (محمد حاجی پور)
- مقاله کوتاه » اثبات معاد سید علی حسینی آملی
- مقاله کوتاه » حجیت خبر واحد درقرآن - پژوهشگرارجمند: سید علی حسینی آملی
- مقاله کوتاه » آثار اجتماعی تقوا در قرآن نام پژوهشگر:مهدی قره قاش
- سایر نویسندگان » همگانی بودن ایمان مستقر و ایمان مستودع پژوهشگر : محمد حسین شیخ غلامی
- مقاله کوتاه » پرونده علمی: بررسی ادله ولایت فقیه پژوهش گران: سید ابوالفضل موسوی سید محمد جواد رحمانی
- مقاله کوتاه » گزارش اجمالی از کتاب خون دلی که لعل شد «خاطرات حضرت آیت الله العظمی ید علی خامنهای مدظله العالی از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی» بقلم آقای محمد جواد علی محمدی
- مقاله کوتاه » پرونده علمی: رویکردهای مختلف فقها در حل مسئله تزاحم - پژوهشگر: آقای محسن حسین زاده
- مقاله کوتاه » رویکردهای مختلف فقها در حل مسئله تزاحم - پژوهشگر: آقای محسن حسین زاده
- مقاله کوتاه » نام اثر : مفهوم امر به معروف و نهی از منکر - محقق : سید محمد مهدی حسینی هنسیجی
- مقاله کوتاه » پرونده علمی: تأثیرات فردی و اجتماعی شیطان در رابطه او و انسان (آثار شیطان در اجتماع و پیشگیری از آن در بیان آیات و روایات) - پژوهشگر: علی احمدی
- مقاله کوتاه » توبه «شرایط قبولی توبه از دیدگاه قرآن و روایات» - پژوهشگر: حسین کافتری
مقالات تصادفی
- شیخ علیرضا ضیایی » اَلْحَقُّ طَريقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَريقُ النّارِ وَ عَلى كُلِّ طَريقٍ داعٍ
- آقای سید محمد مهدی حسینی » ?راهکار الگو شدن از حکمت ۷۳ نهجالبلاغه(بخش اول)?
- آقای سید محمد باقر موسوی » ?اگر عین موقوفه خراب شود، از وقف بودن بیرون نمیرود مگر آنکه وقف مقید به عنوان خاصی باشد
- آقای ابوالفضل میر داداشی » ?- معاويه و الحاق ((زياد)) به ابوسفيان !
- مقاله کوتاه » <آخرالزمان در روایات> پژوهشگر {محمد رضا نصیری}
- آقای سید علی حسینی آملی » آتش زدن احادیث پیغمبر
- آقای محمد جواد انصاری » ?تبانى حفصه و عايشه بر ضدّ پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله ?
- آقای حسين نظرپور » اجتهادات عمر و اتباع وي در مقابل نصّ صريح قرآن و سنّت نبوي (ص ) ?
- آقای سید مهدی موسوی » ? یادآوری معنای غالی ابواب افعال ?
- آقای حسین نوروزی » ?جهاد اکبر ، قدم اول سلوک
- آقای محمد علی تقی پور » ? عمر با سفارش ابوبكر خليفه مى شود!
- آقای حسین وصالی ادب » خراب شدن وقف
- سایر نویسندگان » درباره زنی باردار که
- شیخ علیرضا ضیایی » وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً
- شیخ علیرضا ضیایی » کَفُّ الأَذى مِن کَمالِ العَقلِ وَ فیهِ راحَةُ البَدَنِ عاجِلاً وَ آجِلاً
مقالات پربازدید
- آقای سجاد باقری » منظور الهام نامها و اسامی مخلوقات عالم
- آقای محمد جواد انصاری » بررسی تغییرات لفظی در فعل مضاعف با مثال قرآنی محقق : محمد جواد انصاری
- سایر نویسندگان » ?سخنی زیبا? ⚫️قال زین العابدین (علیه السلام): ⭕️لوْ یَعْلَمُ النّاسُ
- مقاله کوتاه » بررسی تغییرات مضاعف در فعل از لحاظ لفظ با مثال قرآنی نام و نام خانوادگی پژوهشگر: علی عباسی
- آقای ابوالفضل میر داداشی » ? معیارهای جدید اخلاقی?
- سایر نویسندگان » ?حادثه افک ?
- آقای علی صدرا مافی » چه چیز مضحک تر و بی ثمر تر از ریا⁉️
- آقای امیر حسین جعفری » ✅ یک مسئله از احکام وقف ✅ از دیدگاه حضرت آیتالله العظمی خامنهای «حفظهالله»
- آقای سید محمد جواد محمدی » ?شرطیت مالکیت واقف?
- آقای محمد جواد انصاری » ?تبانى حفصه و عايشه بر ضدّ پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله ?
- شیخ محمد کاظمی نیا » شرح خطبه 193 نهج البلاغه (خطبه متقین)
- مقاله کوتاه » بررسی کاربرد فعل مضارع درآیات با محوریت سوره کهف گردآورنده : امیرمحمد کماسی
- سید علیرضا مددی » ? نکته ای مهم در مورد صدقه
- آقای محمد جواد افلاکیان » موضوع :اشکال واقعی به غیر واقع گرا ها
- آقای حسین حسنی » ? ➖ خلیفه دوم از پیغمبر سوال کرد: «با اینکه امنیت داریم چرا نماز را قصر کنیم؟» ***
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش اجمالی از کتاب خون دلی که لعل شد
«خاطرات حضرت آیت الله العظمی ید علی خامنهای مدظله العالی از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی»
بقلم آقای محمد جواد علی محمدی
مقدمه بحث
قبل از اینکه بخواهم خلاصهای از آنچه که در کتاب در رابطه با خاطرات رهبر انقلاب در پیش از تشکیل انقلاب اسلامی بگویم میخواهم مقدمهای را برای شروع بحث عرض کنم و همچنین وجه تسمیه این کتاب به خون دلی که لعل شد را نیز بیان کنم؛ مبارزه در راه حق، بهترین عملی است که هر انسانی میتواند انجام دهد دفاع از اندیشه و تفکر در راه حق و آزادی خواهی، درست مانند کاری که امام حسین (علیه السلام) انجام دادند. قیام عاشورا کاری بود که امام در مقابل ظلم و ستم انجام دادند. حالا در زمان کنونی در قریب به ۵۰ سال پیش قیامی انجام شد که سرچشمه آن قیام عاشورا بود و سربازان آن نوجوانان و جوانانی بودند که در این راه حتی از جان شیرینشان هم گذشتند؛ چه سختی هایی که متحمل شدند، چه رنج ها و مشقت هایی که نکشیدند، حتی از خانواده و زن و فرزندانشان دور بودند؛ آنها به ما درس دلاوری شجاعت و رشادت میدهند.
الگوی این جوانان مولایمان، امام حسین (علیه السلام ) است که تمام قد در برابر دستگاه فساد حاکمیت یزید ملعون ایستاد و درس آزادگی را به جهانیان مخابره کرد. ما هم با خواندن داستان و روایات جوانان آن زمان باید از آنها الگو بگیریم. اسم این کتاب دربردارنده موضوع و محتوای آن می باشد و از سال های سخت مبارزه و خون دل خوردن های آن، تا سالهای خوب شیرین پیروزی و به ثمر نشستن آن همه عذاب، درد و شکنجه را حکایت می کند. به معنای واقعی کلمه لعل شدن سال های مبارزه مشاهده می شود و حالا انقلاب اسلامی، مانند گوهری در بین جهان می درخشد و الگویی برای دیگر کشورهای مظلوم جهان است؛ این کتاب با قلمی زیبا و نثری روان، به شرح دوران طلبگی و اسارت و شروع انقلاب تا پیروزی آن می پردازد. سید حسن نصرالله در رابطه با کتاب خون دلی که لعل شد میگویند:
«این کتاب زمانی که به دستم رسید، از شوق تمام ان را یکجا همان شب خواندم. این کتاب می تواند علاقمندان به دوران پیش از انقلاب و خصوصا جوانان را اغنا کند».
در دیباچه کتاب هدف از نگارش این کتاب را اینگونه میگوید که نزدیک به ۲۰ سال پیش در یکی از جلسات به حضرت آقا عرض شد که ضرورت دارد این خاطرات به نگارش درآید ا خوانندگان از آن مطلع و بهرهمند شوند. ایشان با تشکر این درخواست را اجابت فرمود و این کار را با املا کردن خاطرات زندگی خود آغاز کرد. آنچه اکنون تقدیم خوانندگان میشود تنها بخش مربوط به زندانها و بازداشتگاهها از این خاطرات است.
همچنین در دیباچه گفته شده که این کتاب به زبان عربی املا شده و ابتدا خوانندگان عرب زبان از آن مطلع خواهند شد و پس از به زبان فارسی ترجمه شده است.
مباحث کتاب
کتاب خون دلی که لعل شد، به زیبایی زندانهای آن دوران را به تصویر می کشد و به بخش های مهمی از زندگی رهبر، قبل ازانقلاب اشاره میکند. این کتاب دارای پانزده فصل است و این چنین روایت می کند:
الف) سال های طلبگی
در بخش اول کتاب ایشان به سال های درس و بحث اشاره میکنند و درباره شیرینی آن دوران صحبت میکنند، دورانی که با تمام سختی برای ایشان شیرین بود. ایشان ضمن درس از فعالیت های اجتماعی غافل نمی شدند و دائما با مردم مراوده و معاشرت داشتند.
در این بخش ایشان از شرایط زندگی ساده در دهههای پیش از انقلاب میگویند و اینکه ایشان چگونه همیشه در برخورد با افراد، تلاش میکردند تا به درکی مشترک از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران برسند. در همین دوره است که در این خاطرات میبینیم که پیشزمینههای فکری و ایدئولوژیک برای طرح ایدههای انقلاب در ذهن ایشان در جریان است.
ب) خانواده و آموزش های پدر
ایشان در کنار خانواده که خود مدرسه ی کاملی بود؛ در دامان اساتید بزرگواری از جمله آشیخ حسین علی منتظری، آسید محمد حسین طباطبایی و رهبر کبیر انقلاب امام (رحمت الله علیه) پرورش یافته اند. یکی از اساتید ایشان که بسیار در زندگی ایشان نقش مهمی را ایفا کرده اند، پدرشان آقا سید جواد خامنه ای بود که هم به ایشان درس علمی و هم درس زندگی و معرفت آموختند، ایشان از پدرشان به عنوان استاد خوب یاد میکنند.
حضرت آقا در این کتاب به این موضوع اشاره میکنند که شکلگیری پایهها و اصول تفکر اسلامی و انقلابی در ذهن ایشان، به چه شکل و تا چه اندازه تحت تأثیر آموزشهای پدر ایشان بوده است. یکی از قسمتهای مهم این اثرپذیری، تمایل و علایق به مطالعه و یادگیری هرچهبیشتر بود که یکی از مثالهای آن را در نقل قول زیر میخوانیم:
«از شش سال تحصیل در حوزهی مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر میکنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعهی کتابهای داستان و رمانهای مشهور جهانی و ایرانی. شاید من همهی داستانهای «میشل زواگو» را که داتاست، خواندهام. داستانهای «الکساندر دوما»ی پدر و پسر را هم خواندهام. همچنین تمامی یا بیشتر داستانهای ایرانی را نیز خواندم. خواندن این داستانها و رمانها تأثیر محسوسی در ذهن و شیوهی نگارش انسان دارد.» (فصل دوم- ص ۲۹)
ج) علاقه رهبری به ادبیات
ایشان کاملا مسلط به زبان عربی هستند و رابطه خوبی هم با شعر دارند مثلا میبینیم که هر چند وقت یکبار شب شعری برگزار میکنند، ایشان از همان نوجوانی به شعر علاقه داشتند و میگویند که شعرهای جبران خلیل را میخواندند، ایشان به کتاب هم علاقه وافری دارند و از دوران جوانی کتاب های بسیار زیاد خواندند، چه ایرانی و چه خارجی.
در این بخش از کتاب بیتهایی جذاب را از ادبیات عرب میخوانیم که در جوانی بر روزگار ایشان بسیار تأثیر داشتند؛ در ادامهی این فصل نیز نویسنده به ذکر خاطرات رهبر انقلاب دربارهی نکاتی میپردازد که از دل ادبیات و شعر بیرون میآید و بر زندگی عملی انسان تأثیر مستقیم دارد.
د) شرارهی نخستین
از این فصل، کتاب خون دلی که لعل شد به حال و هوایی پرشور و انقلابی تبدیل میشود و تمام این تغییرات ناگهانی که در عرض مدت کوتاهی اتفاق میافتد و زندگی همه را دگرگون میکند، از یک اتفاق نشأت میگیرد و آن شهادت نواب صفویست. بعد از اعدام نواب در سال ۱۳۳۴ آیتآلله خامنهای مانند دیگر مردم ایران به بحران روحی و معنوی تازهای وارد میشود؛ بحرانی که همزمان آتش خشم و انتقام را نیز در دل مردم برانگیخته است و باید به نحوی مدیریت شود. در اینجا به نخستین اقدام سیاسی سید علی خامنهای میرسیم؛ و این اقدام چیزی نبود جز پخش اعلامیههایی در محرم همان سال برای بیداری مردم و تشویق برای امر به معروف و نهی از منکر.
«گروه ما در انتظار فرصتی بود تا عملاً شور و شوق سرشار خود را نشان دهد. در محرم سال ۱۳۳۴ این فرصت به دست آمد. استاندار خراسان دستور داده بود سینماهای مشهد فقط از اول تا دوازدهم محرم تعطیل شود؛ درحالیکه پیش از آن معمولاً به احترام عاشورا و اربعین، در هر دو ماه محرم و صفر تعطیل میشد. همین کافی بود تا انگیزهی ما برای اقدامی مخالفتآمیز شود. ما با دوستان جمع شدیم، بیانیهای نوشتیم و این تصمیم را محکوم کردیم.» (فصل چهارم- ص۵۵)
در این بخش رهبر انقلاب از خاطرات خود دربارهی روزهایی میگوید که به موازات دغدغهی سیاسی-اجتماعی، تلاش برای بازسازی نظام ساختاری حوزه نیز فکر ایشان را مشغول کرده بود. نظرات و ایدههای ایشان برای ایجاد و بروز تغییراتی در دل حوزه علمیه که عموماً به شیوهی مدیریتی برمیگردد، و این سِمَت در آن روزها به عهدهی آیتالله بروجردی بود، در همین دوره بود که صورتی عملی به خود گرفت. در ادامهی این بحثها آیتالله خامنهای از دو خط فکری و سیاسی اصلی در ایرانِ آن روزها سخن به میان میآورد:
«در اینجا باید باید یکی از مشخصههای مهم نهضت اسلامی ایران را بیان کنم. این مشخصه عبارت است از وجود دو خط در این نهضت، که تعامل میان این دو خط، تشکیلدهندهی روند تکاملی حرکت به سمت اسلام در این کشور بوده: نخست، خط مقابلهی دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیدهی دینی بود. دوم، خط بیدارگری فکری و ارائهی برنامهی اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارت دیگر؛ خط نوسازی اندیشهی دینی.» (فصل چهارم- ص۵۶)
ه) آمدن امام و انقلاب اسلامی
در این بخش از کتاب خون دلی که لعل شد، رهبری به مبارزات و رشادت های مردم اشاره میکنند که این مبارزات، با شهادت شهید نواب صفوی به اوج خود رسید. ایشان از همان ابتدای مبارزات حضور داشته و در این راه، سختی ها و دوری های زیادی را متحمل شدند؛ ایشان عاشق راه مکتب امام بودند و امام را سر مشق و الگوی خود در راه مبارزه می دانستند. ایشان در باره امام چنین میگویند: «ریاضت سکوت امام یکی از بزرگترین ریاضت ها بود، ایشان مصداق کامل انسان مومن بود.»
انقلاب اسلامی به دستان معمار آن حضرت امام خمینی بنا شد و طبیعتاً در کتاب خاطرات رهبر فرزانه، هر خوانندهای به دنبال حضور امام است و کوچکترین رد پاها را تشخیص میدهد. در بخشهای میانی این کتاب میرسیم به قیام امام خمینی در قم، که با فعالیتها و تحرکات متوالی به خروش آمد اما نکته اینجاست که هنوز این فعالیتها سازماندهیشده نبود. در این روزهای پرهیاهو، خاطرات رهبر انقلاب از اما خمینی، مملو از شور و فعالیت و حرکت است. حتی منزل امام پر شده بود از طلاب جوان و مشتاقی که میخواستند زیر سایهی رهبری جهاندیده، به ظلم و بیداد حکومت پهلوی پایان بدهند و اندیشهی دینی و اسلامی نوینی را پایهریزی کنند. به موازات فعالیتهای امام در راستای متحد کردن مردم علیه شاه، طلاب بیشتر و بیشتری به سمت این اجتماع گرایش پیدا کردند و آیتالله خامنهای نیز یکی از آنها بود؛ البته ایشان با قبول مسئولیتهای تشکیلاتی و برنامهریزیهای سازمانی، به پیشبرد اهداف کمک کردند و به دست راست و معتمد امام تبدیل شدند.
«وقتی در عنفوان جوانی، ندای امام خمینی (ره) را از همان آغاز نهضت ایشان لبیک گفتم و راه مقاومت در برابر قدرت ستمگر حاکمه را در پیش گرفتم، میدانستم این راه، راهی پر از اشک و خون است؛ لذا از نظر روحی برای همهگونه زجر و شکنجه آمادگی داشتم. وقتی با نخستین تجربهی بازداشت در شهر بیرجند روبهرو شدم، این آمادگی در من آشکارا ظهور یافت. در نتیجهی همین آمادگی، علیرغم زندانها و بازداشتها و تهدیدها و انواع جنگ روانی و شکنجهی بدنی، توانستم به لطف و فضل و توفیق خداوند، راه را ادامه دهم.» (فصل ششم- ص۸۱)
حضرت آقا در همان اوایل شروع نهضت انقلاب اسلامی متصدی وظایف ماموریتهای بسیار مهمی بودند که برخی از آنها در کتاب ذکر شده است که به شرح زیر است:
1) تکثیر اعلامیههای امام با همراهی تعدادی از دوستانشان در منزل آقا سید جعفر شبیری و سپس تحویل آنها به گروه دیگری از دوستان برای توزیع.
2) تکثیر اعلامیههایی که از سوی افراد و شخصیتهای سیاسی منتشر میشد هر اعلامیه که به دست ما میرسید و برای انتشار مناسب بود تکثیر و توزیع میکردند.
3) نوشتن اعلامیههایی که با امضاهایی که جنبه کلی داشت؛ مانند گروهی از علما یا گروهی از طلاب. چون این اعلامیهها امضاکنندگان مشخصی نداشت، از لحن شدید و تندی برخوردار بود.
4) مشاوره دادن به امام در مسائل مختلف.
5) گاهی نقش رابط میان امام و دیگر علما را داشتند. (فصل ششم- ص۷۶)
حضرت آقا و برخی از دوستانشان در قم امور تشکیلاتی را به وجود آوردند که ابتکاری جالب بود که آن عبارت بود از گروهها و تشکیلاتی که مشغول انجام کارهای انقلابی و محکوم کردن رژیم شاهنشاهی بودند که حتی برخی گروه ها بعد از انقلاب و تا الان ادامه پیدا کردند چند تا از آنها را میبریم:
1) گروه علمای قم که شمار بسیاری از علما را در بر داشت همین تشکیلاتی بود که نام بعدی آن به جامعه مدرسین تغییر یافت. یعنی این همان گروهی بود که بعدها نیز ادامه یافت به نام جامعه مدرسین که الان هم مشغول هست.
2) تشکیلات دیگری بود که یک گروه ۱۱ نفره بود که این ۱۱ نفر یکی خود حضرت آقا و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای مصباح یزدی و برادر حضرت آقا سید محمد و دیگر اعضا... مسئول صورتجلسه این جلسات آقای مصباح یزدی بود که به صورت رمزی آنها را مینوشت.
3) گروه دیگری که شامل اعضای قبلی بود به اضافه آقای ربانی املشی و شیخ علی اصغر مروارید که ماموریت این گروه تصمیم گیری درباره مسائل تبلیغی بود. (فصل ششم- ص۸۰)
مباحث و موضوعاتی که در ۴۰۰ صفحهی کتاب خون دلی که لعل شد آورده و از آنها صحبت شده، بسیار گستردهتر از آن است که بتوانیم با نگاهی گذرا به آنها بپردازیم. ریشههای اجتماعی و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی به انقلاب مشروطه و حتی پیش از آن برمیگردد و بدون دقت کافی، تحلیل درستی در دست نخواهیم داشت. اما در این میان میتوانیم از موضوعات مهمی نام ببریم که در شکلگیری و استحکام ساختاری انقلاب اسلامی، نقش کلیدی ایفا کردند؛ و یکی از آنها مسئلهی فلسطین است. فلسطین نزدیک به هشتاد سال است که با ورود نیروهای ارتشی آمریکا به خاک این کشور، تسخیر شده و تابهحال هزاران کشته و مجروح و آواره حاصل این جنگ بوده است. در بخشی از این خاطرات رهبر انقلاب به یکی از دفعاتی اشاره میکنند که توسط ساواک دستگیر شدند.
«این اتفاق از نظر زمانی مصادف شده بود با سپتامبر سیاه (قتل عام مردمان فلسطین توسط نیروهای غیررسمی دولت اردن) و مسئلهی فلسطین بیش از هر زمان دیگری بالا گرفته بود.» (فصل دهم- ص۱۵۵)
در این بخش رهبر انقلاب اشاره میکنند که فلسطین نقطهی عطف مهمی در جهان اسلام است و باید به عنوان برادران دینی، از آنها حمایت شود.
در این میان آیتالله خامنهای از حمایتهای بیدریغ همسرشان میگویند که انرژی و توان بینظیری برای ادامه به ایشان میداد و ترس را از وجودشان میزدود.
حضرت آقا در میان مباحثی که از بازداشت خود در سال ۱۳۴۹ مطرح کردند گریزی به نقش همسرشان در زندگی و همچنین به بیان صفات ایشان پرداختند و همچنین از روحیه ساده زیستی خودشان نیز مطالبی گفتند و همراهی همسرشان در این ساده زیستی و صبر و شکیبایی در تحمل سختی و مشقت زندگی در دوران پیش از انقلاب و اصرارشان بر ساده زیستی اشاره کردند.در بخشی از کتاب ایشان بیان میکنند:
«خانه ما طبق معمول اغلب خانههای ایرانی با، قالی مفروش بود اما دیدم این قالیها هم جزو زوائد است و لذا آنها را فروختم.
تنها دو قالی در اتاق مهمان های همسرم باقی گذاشتم به خود گفتم این دو قالی به جای قالی هایی باشد که در جهیزیه همسرم بوده است.
وقتی تصمیم به فروش قالیها گرفتم موضوع را از خانواده همسرم پنهان کردم برادر ها و دایی های او تاجر فرش بودن و می دانستم که آنها نمی گذارند من این کار را بکنم.
یکی از برادران را که اکنون هم در مشهد است و -حاجی صفاریان- دعوت کردم و به او گفتم این تعداد قالی را ببر و بفروش و برای ما به جای آن ها چند زیرانداز بخر.
زیرانداز در ایران ارزان قیمت و کم حجم است. او گفت:
– به چشم و رفت و زیراندازها را آورد سه اتاق را فرش کرده، تعداد زیادی از آن ها هم اضافی ماند.
به یکی از شاگردانم (شهید کامیاب) گفتم در اتومبیل حاجی صفاریان بنشین و این زیراندازها را بین طلبههای ما تقسیم کن و هر طلبه برحسب نیازش یکی دو زیرانداز بده و این کار را کرد و شاید هنوز هم این زیرانداز ها در خانه برخی از آن برادران موجود باشد.
همسرم که دید این کار را کردم تنها حرفی که زد این بود:
– چرا دو قطعه قالی را در اتاق من باقی گذاشتی؟
گفتم این دو قالی به جای آن قالی هایی است که جزو جهیزیه خود آوردهاید.
گفت: نه آن ها را هم بفروش.
به حاجی صفاریان گفتم، آمد و این دو قالی را هم فروخت بعد اتاق مهمانی های همسرم را با دو قطعه موکت فرش کردیم که آن زمان در نظر ما بهتر از زیرانداز بود. سرانجام همسرم دو قطعه موکت را هم فروخت و تا به امروز در منزل ما فقط همان نه قطعه زیرانداز یادشده باقیست و به جز یک استثنا…» (فصل دهم- ص۱۶۳)
ی) رنج و سختی ها در زندان ها و بازداشتگاههای طاغوت
حضرت آقا در این کتاب بیان میکنند که از آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ تا پیروزی انقلاب اسلامی، ۶ بار بازداشت و زندانی شده اند و یک بار هم بازداشت سپس تبعید شدند و همچنین دفعات بی شماری هم برای بازجویی و تحقیق به مقر ساواک فراخوانده شدند. (فصل ۶- ص۸۱)
۱-زمان بازداشتها و زندانی ها
۱)اواخر بهار سال ۱۳۴۲
۲)اواخر زمستان سال ۱۳۴۲ (فصل ۸- ص ۹۹)
۳)در آغاز سال ۱۳۴۶ (فصل ۹- ص۱۳۹)
۴)دوم مهرماه سال ۱۳۴۹
۵)ششم مهرماه سال ۱۳۵۰ (فصل ۱۱- ص۱۹۵)
۶)سال ۱۳۵۳ (فصل ۱۳- ص۲۲۹)
2-زمان تبعید:
زمستان سال ۱۳۵۶ (فصل ۱۴- ص۲۷۴)
حضرت آقا در تمامی بازداشتها و زندان هایی که شده بودند در مقابله با ماموران ساواک و بازجوها بسیار مقتدرانه و با ثبات صحبت میکردند و خام صحبتهای آنها نمیشدند حتی برخی بازجوها و مسئولین ساواک سعی داشتند که با صحبتهای نرمی طرف مقابل رو خام کنند و وقتی که طرف مقابل نرم شد با او تندی میکنند و هرچه بخواهند به او دیکته میکنند اما حضرت آقا هرگز تسلیم نمیشد و همیشه از دین و انقلاب دفاع میکردند؛ یک تکه از کتاب که حضرت آقا در جواب ماموران ساواک این چنین پاسخ دادند:
«به او گفتم: قبلاً مرا در بیرجند دستگیر کردند و به نزد رئیس پلیس بردند حرفی را که آن جا زدم برای شما هم تکرار می کنم؛
به او گفتم: شما مأموری و من هم مامور. من موظفم رسالت دینی خود را انجام دهم، شما هم می توانید وظیفه ای را که بر عهده دارید انجام دهید، شما کاری بیشتر از کشتن من از دستتان برنمیآید و من خود را برای کشته شدن آماده کرده ام، پس مرا از چه می ترسانی؟
تاثیر چنین سخنی روی اهل دنیا مانند تاثیر صاعقه است؛ آنها از کلمه «مرگ» وحشت دارند.
این افسر که جوانی خود را هم گذرانده بود از مرگ می ترسید و اینک می دیدید جوانی در سر آغاز راه زندگی به او می گوید من خود را برای مرگ آماده کرده ام و از آن نمی ترسم، سرش را برگرداند، حیرتزده شد و فرو ریخت؛ بعد خون سردی و آرامش خود را بازیافت و دوباره با مهربانی به من گفت: ان شاءالله مسئله ای برایش پیش نمی آید فقط باید تعهد بدهی دیگر به چنین کارهایی دست نزنی...» (فصل هشتم- ص۱۰۹)
یکی از سختترین زندانهای حضرت آقا زندان در مهرماه سال ۱۳۵۰ بود که ایشان در آن زندان سختیها و شکنجههای بسیاری را تحمل کردند اما حضرت آقا به خاطر آمادگیهایی که در خود ایجاد کرده بودند همچنان با ثبات و قوی باقی ماندند تا اینکه از زندان رهایی یافتند
در بخشی از کتاب در رابطه با شکنجههایی که ایشان متحمل شدند اینگونه بیان می کند:
«پایم را به تخت بستند، شلاق هایی با ضخامت های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آن ها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آن ها شلاق برداشت شروع کرد به زدن به پاهایم. آن قدر زد که خسته شد. فرد دیگری شلاق را گرفت او هم زد و زد تا خسته شد. نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب… هرکدام از آن ها فرصتی برای استراحت داشتند به جز من که نگذاشتند؛ حتی اندکی استراحت کنم! در آن حال که قابل توصیف نیست من از خبائث برخی از آن ها به شگفت می آمدم؛ وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند، این امری طبیعی است. همچنین وظیفه داشتند که مرا آن قدر بزنند تا در برابر آن ها از پا درآیند بنا براین طبیعی بود که پشت سر هم شلاق بزنند.
اما یکی از آن ها خباثت خاصی از خودش نشان می داد؛ شلاق را به دست می گرفت، تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه می زد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس از نهضت اسلامی بیزاری بجویم. من اظهار مخالفت می کردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه از هوش رفتم.» (فصل دوازدهم-ص۲۱۱)
یکی از خاطرات جالبی که حضرت آقا در این کتاب بیان کردند راجع به علاقه متضادی بود که به دو شخص داشتند که یکی از آنها سید قطب بود و دیگری جمال عبدالناصر بود. ایشان این علاقه را اینگونه بیان میکنند:
«دو هفته پس از زندانی شدنم شنیدم یکی از گروهبانها در زندان صدا میزند: مژده مژده عبد الناصر مرد و این خبر، تأثیر بسیار دردناکی بر من داشت.
در اینجا باید به نکته ی جالبی اشاره کنم که من و اسلام گرایان مبارز ایران با آن روبرو بودیم و آن اینکه ما هم به سید قطب» و اندیشه ی جنبشی و انقلابی او شدیداً علاقه مند بودیم و هم از قاتل او «جمال عبد الناصر» طرف داری میکردیم من وقتی خبر اعدام سید قطب را شنیدم، گریه کردم و هنگام شنیدن خبر درگذشت عبدالناصر هم گریستم.
دل بستگی ما به سید قطب امری روشن است و نیازی به بیان علل آن نیست؛ چون این مرد به مدد قلم ،ادیبانه، رنجها و سختی های عملی و اندیشه ی پر فروغ قرآنی خود اسلام را با چهره ای پویا و انقلابی و برخوردار از چشم اندازهای گسترده به گونه ای معرفی کرد که در نتیجه ی آنا آن، انسان مسلمان نسبت به دین خود احساس غرور و مباهات میکند و شأن خود را از امور بی ارزشی که مردمان را مشغول ساخته، بالاتر می یابد. همچنین در تفسیر خود به یک زبان اسلامی پویا سخن میگوید که فرد مسلمان از هر مذهب که باشد در آن تعارضی با عقاید مذهبی خود نمی یابد. البته به استثنای بعضی چیزهایی که با اعتقاد کسانی که برای امیرالمؤمنین على (عليه السلام) مقام عصمت قائلند منافات دارد، از جمله یک روایت ساختگی در رابطه با علت نزول آیه ی تحریم خمر، البته من او را معذور میداشتم، زیرا او خود از کسانی است که قائل به عصمت امام – بویژه پیش از حکم تحریم خمر – نیست و به طور کلی نقل این روایت مجعول، از عدم احاطه ی کامل او به شخصیت امیر المؤمنین (علیه افضل صلوات المصلين) حكايت دارد.
اما مباهات ما به عبد الناصر به دلایل روان شناختی و نه عقیدتی باز میگردد. ما در ایران با یک روند استکباری وحشتناک و گسترده در جهت تحقیر دین و روحانیت مواجه بودیم این روند از جهت وارد ساختن شکست روحی بر جوانان و روشنفکرانی که قدرتهای سرکش جهان به چشمشان بزرگ آمده بود تأثیر فراوان داشت. در این جو شکست آلود و در برابر ترک تازی غرب و آمریکا ما به هر صدایی که با قدرتهای مزبور به ستیز بر میخاست و در برابر آنها با صلابت و پایداری حرف میزد دل می بستیم.
عبدالناصر از کسانی بود که این گونه حرف میزد. ما وقتی می شنیدیم – عبد الناصر رو در روی همه ی طاغوتهای جهان می ایستد، احساس سربلندی میکردیم و با شور و اشتیاق به دنبال شنیدن سخنرانی های او از رادیو صوت العرب (۵۸) بودیم. ما به هر گونه اقدام عملی با هدف رهایی از بوغ سلطه ی منفور استعمار که جهان اسلام – و بلکه سراسر جهان سوم – را به بند کشیده بود دل می بستیم. از همین رو، از همه ی انقلابهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نیز طرف داری و با آنها همدلی داشتیم.» (فصل یازدهم- ص۱۷۸ و ۱۷۹)
در فصلهای آخر در رابطه با زمانی بود که حضرت آقا در ایرانشهر تبعید شده بودند؛ در آن زمان ایشان کارهای بسیاری را برای آشنایی با مردم آنجا و همکاری با اهل سنت انجام دادند یکی از مهمترین کارهای ایشان احیای مسجد آل الرسول بود؛ چون آن مسجد تنها در مناسبتهای خاص و محرم فعالیت داشت ایشان کاری کردند که همیشه مسجد فعال باشد پس از آن به خاطر اینکه آن شهر هم مردم اهل سنت داشت و هم مردم شیعه ایشان سعی داشتند که میان آنها وحدت ایجاد کنند به همین خاطر روز میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک جشن سراسری برگزار کردند تا همه مسلمین اعم از شیعه و سنی در آن شرکت کنند و باعث وحدت میان آنها شود. میتوان اشاره کرد که مبدع هفته وحدت خود حضرت آقا بودند که میان زمان میلاد پیامبر به روایت اهل سنت و زمان میلاد ایشان به روایت شیعه یک هفته بود که آن را هفته وحدت نامیدند.
پس از تمام سختیهایی که حضرت آقا در تبعیدهایی که به سر میبردند تنها چند ماه به پیروزی انقلاب مانده بود که از تبعید آزاد شدند و به گروههای انقلابی برای کارهای انقلابی پیوستند و همچنین پس از پیروزی انقلاب مسئولیتهای خطیری را از طرف امام خمینی پذیرفتند.
سخن پایانی
در پایان این گزارش می خواهم برخی از فواید خواندن این کتاب را بیان کنم: یکی از مهمترین فوایدی که خواندن این کتاب برای خودم داشته عبارتند از
۱-افزایش بینش سیاسی و شناخت بیشتر نسبت به رهبر معظم انقلاب
۲-توانایی تشخیص اسلام ناب محمدی
۳ـشناختن راه صحیح در راه انقلاب اسلامی
و دیگر فواید که الان حضور ذهن ندارم...
انشاءالله این گزارش برای خواننده مفید باشد.
والسلام