انتخاب زبان
ما را دنبال کنید...
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید
■ اساتید حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم (۲)
سید محمد علی علوی لاجوردی (۱۷)
شیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا
■ طلاب حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم
ورودی سال ۱۳۹۳
ورودی سال ۱۳۹۴
ورودی سال ۱۳۹۵
ورودی سال ۱۳۹۶
ورودی سال ۱۳۹۷
ورودی سال ۱۳۹۸
ورودی سال ۱۳۹۹
ورودی سال ۱۴۰۰ (۱)
ورودی سال ۱۴۰۱
■ سایر نویسندگان (۳۲۲)

جدیدترین مقالات

مقالات تصادفی

مقالات پربازدید

جزوه خلاصه نویسی کتاب عقاید 6 - مقرر: امیر مهدی نصرتی شاهرودی

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم 

جزوه خلاصه نویسی کتاب عقاید 6 
مقرر: امیر مهدی نصرتی شاهرودی


درس 1   اهمیت و آثار اعتقاد به معاد
1. معنا شناسی معاد: در لغت دارای سه کاربرد است. 
الف) صیغه مصدری به معنای بازگشتن 
ب) صیغه اسم مکان به معنای مکان بازگشتن 
ج) صیغه اسم زمان به معنای زمان بازگشتن 

2. اهمیت اعتقاد به معاد: حدود هزار و دویست آیه قرآن درباره معاد است. 
3. آثار اعتقاد به معاد:    الف) فردی      ب) اجتماعی  
فردی: 
الف) معنا بخشی به زندگی: آیا گمان کرده اید که شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازنمی گردید. 
ب) آرامش روحی – روانی: امام علی علیه السلام: ما و شما برای بقاء و پایداری آفریده شده ایم نه برای نابودی. 
ج) کنترل غرایز و شهوات: امام علی علیه السلام: مرگ را به یاد بیاورید که نابود کننده لذت ها و مکدر کننده شهوت و قطع کننده آرزوهاست. 
د) انجام اعمال صالح و اجتناب از گناه: فذوقوا بما نسیتم لقاء یومکم هذا. (سجده 14) 
ه) احساس مسؤلیت و حالت آماده باش دائمی: از همه آنان خواهیم پرسید از آنچه انجام می دادند. 
و) عبرت آموزی: حوادث شوم گذشتگان نشانه ای است برای کسانی که از عذاب آخرت می ترسند. 
ز) تعالی روح و خلوص ایمان: به سبب وصف خالص و بی شائبه ای که داشتند آنان را مخلص قرار دادیم. 
اجتماعی: 
الف) اجرای قوانین و کاهش جرایم اجتماعی: در یک جامعه اگر همگان معتقد به معاد باشند به قوانین احترام خواهند گذاشت. 
ب) پرورش فضائل اخلاقی و اجتماعی: قرآن مجید انکار معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانی می داند. (مائون، 1 تا 3) 
ج) تأمین عدالت اجتماعی: زیربنای نظم اجتماع را ایمان و ترس از خدا تشکیل می دهد. 
د) استقبال از جهاد و دفاع: ایمان به معاد موجب می شود افراد با رغبت در میادین نبرد شرکت کنند. 
4. شرط اثر بخشی باور به معاد: رابطه علیت بین فعالیت های این دنیا و آن دنیا وجود دارد. 

درس 2    عوامل و آثار انکار معاد
1. عوامل انکار معاد 
1-1 مقاومت در مقابل امور نامحسوس و غیبی 
1-2 وجود شبهه: برخی به علت تردید در امکان برپایی قیامت و بعید دانستن آن قیامت را انکار می کنند. 
1-3 مسؤلیت گریزی: اعتقاد به قیامت و حسابرسی، پشتوانه نیرومندی برای احساس مسؤلیت و پذیرفتن محدودیت های رفتاری و خودداری از ظلم و تجاوز و فساد و گناه است. 

2. آثار انکار معاد 
2-1 آثار دنیوی 
الف) انکار نبوت: برای کسی که اعتقادی به معاد ندارد دیگر نبوت معنایی پیدا نمی کند و    برای کسانی که قائل به حساب و جزا نیستند دین و شریعت مفهومی ندارد.  
ب) ارتکاب گناهان: افرادی که اعتقادی به حساب و بازرسی قیامت ندارند به خود اجازه می دهند به برخی گناهان دست زنند. 
ج) یأس از رحمت الهی: امید به رحمت الهی زندگی انسان را معنادار می کند. هرگاه به خطا رود انگیزه ای برای بازگشت وی به راه درست می شود. 


2-2 آثار اخروی 
الف) حبط اعمال: برخی گناهان موجب می شود اعمال نیک شخص فاسد شده و از بین رود. 
ب) رویگردانی خداوند: منظور این است که فراموشکاران را چنان از رحمت خود بی نصیب می سازد که گویی آنها را به فراموشی سپرده است. 
ج) دوری از رحمت الهی: (سوره اعراف، آیات 44 تا 45)   
د) محشور شدن با شیاطین: (سوره مریم، آیات 66 تا 70) 
ه) جهنمی شدن: (سوره مدّثر، آیات 38 تا 47) 

3. چرایی لزوم تحقیق درباره معاد 
به علت قاعده دفع ضرر محتمل که کسانی گفته اند معادی وجود دارد و اگر به آن اعتقاد                پیدا نکنیم عقوبت می شویم ضرورت تحقیق درباره معاد را اثبات می کند. 

4. روش ها و منابع تحقیق در معاد شناسی 
مسائل مربوط به معاد بر دو بخش است: الف) روش عقلی       ب) روش نقلی 

درس 3     معاد در سایر ادیان الهی 
1. گزارش قرآن از جایگاه معاد در ادیان الهی 
(یخرجکم اخراجا، عذاب یوم عظیم، الیه ترجعون، بیوم الحساب، ابعث حیا) 
2. معاد از نظر یهود 
کسی که به رستاخیز مردگان معتقد نباشد و آن را انکار کند از رستاخیز سهمی نخواهد داشت. هیچ قسمتی از تورات نیست که به اعتقاد رستاخیز مردگان دلالت نکند. 

3. معاد در تورات 
3-1 و شما به خداوند خدای خود ملحق شده اید همگی تان امروز زنده هستید. 
3-2 من می میرانم و زنده می کنم. 
3-3 آن وقت موسی و بنی اسرائیل این سرود را برای خداوند خواهند دید. 
3-4 خوشا به حال آنانی که در خانه تو ساکن اند و بار دیگر برای تو تسبیح خواهند خواند. 
3-5 و اما تو به آخرت برو و بدان که استراحت خواهی کرد و در آخر ایام برای سهم بردن نصیب خود را به پا خواهی خواست. 
3-6 آنجا البته منقطع خواهد شد و گناهش بر وی خواهد بود. 

4. معاد در دین زرتشت 
بر اساس آموزه های این آیین روح انسان پس از کوچ از این دنیا مراحلی را طی می کند که عبارتند از: جدایی روح از تن، داوری انفرادی، عبور از پل، بهشت، دوزخ و برزخ، روز قیامت، تن پسین، داوری نهایی و جمعی، گذشتن از آزمایش ایزدی، فرشگرد (عمل تازه و نو کردن کل هستی). 
5. معاد در مسیحیت 
آیین مسیحیت پیروان خود را از دلبستگی به مادیات و مظاهر زندگی مادی برحذر داشته، بیشتر آنها را به نعمت های اخروی و حیات جاویدانی نوید می دهد و کیفر و پاداش کردار مردم را به ملکوت و حیات جاودانی و جهنم حواله می دهد. 
کتب مسیحیت: 1- انجیل یوحنا     2- انجیل لوقا      3- انجیل متی  

درس 4    حقیقت انسان و تجرد نفس
1. معاد و انسان شناسی 
اعتقاد به معاد به معنای حقیقی آن مبتنی بر قبول چند نکته در مورد روح است: 
الف) پذیرش وجود روح    ب) پذیرفتن این که روح، امری جوهری است نه عرضی 
ج) پذیرفتن این که روح غیر از بدن است و بعد از متلاشی شدن بدن باقی می ماند. 
د) پذیرفتن این که ترکیب انسان از روح و بدن از آن دست ترکیب هایی نیست که با از بین رفتن یک جزء از آن جزء دیگر نیز نابود می شود، بلکه روح بخش اصلی انسان است و تا آن باقی باشد انسانیت انسان و شخصیت شخص محفوظ خواهد بود. 
2. دلایل اثبات نفس و تجرد آن 
بیان دو مقدمه: الف) جوهر مادی حقیقتی است که از تعیین و مقدار فیزیکی برخوردار است. در مقابل، جوهر مجرد، موجودی است که از تعیین فیزیکی و تجزیه و ترکیب با امور مادی فارغ است و در نتیجه از اشغال مکان و تمانع و تزاحم نیز فراغت دارد. 
ب) انسان موجودی است که علم و آگاهی به خود و سایر موجودات دارد. علم انسان دو گونه است: علم حضوری، علم حصولی 
2-1 علم حضوری به خویش: ما وجود خود را با علم حضوری که خطا ناپذیر است درک می کنیم. این هویت یگانه هیچ یک از ویژگی های ماده را ندارد. 
2-2 اثبات نفس مجرد از راه علم حصولی: حضور معلوم نزد عالم با واسطه تحقق پیدا می کند. مانند علم انسان به شیء الف موجود در خارج. احساس و خیال از اقسام علم حصولی است.  
2-3 اثبات نفس مجرد از راه تجرد حالات درونی: ما با علم حضوری حالات درونی را در خود می یابیم. پدیده های درونی مجرد هستند. امر مجرد تنها در حقیقت مجرد تحقق می یابد. ما علاوه بر بدن مادی از حقیقتی مجرد نیز برخورداریم. 
3. شواهد تجربی وجود نفس 
الف) آتوسکپی (مشاهده جسم خود) یا تجربه نزدیک به مرگ. 
ب) دور آگاهی، احضار ارواح مردگان و ارتباط با آنان، خارج کردن اختیاری روح از بدن و نیز رؤیاهای صادق از دیگر نشانه های دو ساحتی بودن انسان اند. 
4. حقیقت انسان از نگاه قرآن 
از نظر قرآن: اولا انسان موجودی دو ساحتی است. ثانیا هویت و شخصیت انسان به همان نفس است. ثالثا حقیقت نفس از سنخ دیگری غیر از بدن مادی است که با مرگ نابود نمی شود بلکه باقی می ماند. 
(حجر 29، مؤمنون 12-14، حج 5، انعام 93، اسراء 85، سجده 10-11، نحل 28) 

درس 5    امکان معاد
1. امکان معاد از نگاه عقل 
مسأله امکان معاد، به دو مسأله منحل می شود: امکان وجود و بقای روح بعد از مرگ، و امکان پیدایش بدن دنیوی بعد از نابودی آن. روح حقیقت مجردی است که وجودش با مرگ بدن فانی نمی شود زیرا آنچه به سبب مرگ معمولا رخ می دهد فساد بدن است و تعمیم آن به روح مجرد بدون دلیل است. اما در مورد مسأله دوم اعاده بدن دنیوی بعد از متلاشی شدن آن برای خداوند قادر مطلق امری ممکن است. 
2. امکان معاد از نگاه علوم تجربی 
معاد جسمانی را تا حدودی می شود تبیین علمی کرد: 
الف) اصل بقای ماده و انرژی: علم ثابت کرده که ماده به هیچ وجه معدوم نمی شود بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. 
ب) امکان تجدید حیات: با پیشرفت علوم پزشکی امکان برگرداندن آثار حیات به میکروب هایی که میلیون ها سال پیش مرده اند فراهم شده است. وقتی برای بشر امکان دارد چرا برای خداوند قادر مطلق ممکن نباشد؟ 
3. امکان معاد از نگاه قرآن 
آیات امکان معاد بر چند دسته اند: دسته اول: خداوند جریان آفرینش را بیان می کند. 
دسته دوم: آیاتی است که آغاز آفرینش انسان مراحل اولیه شکل گیری و سپس تحولات را بیان می کند. دسته سوم: آیات مربوط به زنده شدن زمین است. دسته چهارم: آیاتی است که به تردید های مشرکان نسبت به امکان معاد پرداخته است. 

درس 6   ضرورت معاد 1
1. دلیل حکمت: خدا حکیم است و حکیم کار عبث نمی کند، پس خدا کار عبث نمی کند و این نظام اگر به مقصد نهایی و کمال مطلوب یعنی به حیات ابد و مانند آن نرسد بیش از یک عبث چیز دیگری نخواهد بود. و چون کار عبث از خدای حکیم صادر نمی شود پس عالم مقصدی دارد که به آن مقصد می رسد. 

1-1 دلیل حکمت در قرآن کریم 
     پنداشته اید شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما باز نمی گردید؟! 
1-2 قلمرو دلیل حکمت 
     دلیل حکمت همه موجود های جهان آفرینش اعم از مادی و مجرد را شامل می شود. 
2. دلیل عدالت: برخی انسان ها به اقتضای اختیار خویش اعمال نیک و برخی دیگر اعمال بد را برمی گزینند اما در این دنیا جزای اعمال خود را به طور کامل دریافت نمی کنند، و اگر در جهانی دیگر نتیجه اعمال خود را به نحو شایسته نبینند با عدل الهی سازگار نیست. 
2-1 دلیل عدالت در قرآن کریم 
     آیا آنان که مرتکب گناهان شده اند گمان کردند که ما آنان را هم چون کسانی که   
     ایمان آورده و کردار شایسته انجام داده اند قرار می دهیم که حیات و مرگشان      
         یکسان باشد؟ 
   2-2 قلمرو دلیل عدالت 
         دلیل عدالت در مواردی نافذ است که قانون های قراردادی، تکلیف ها، امر و نهی و 
     دستورهای خداوند به نام دین حکمفرماست. 
3. دلیل رحمت: از آنجا که انسان استعداد حیات جاویدان و رسیدن به کمالات فراوان را دارد، خداوند رحمان و رحیم چنین فیض و سعادتی را از او قطع نمی کند و فیض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد. 

دلیل رحمت در قرآن کریم 
رحمت بی کران پروردگار موجب تحقق روز معاد خواهد بود که تنها مالک آن روز خداست. 
4. دلیل توحید: اعتقاد به معاد از لوازم و ضروریات اعتقاد به مبدأ است و ممکن نیست خدا را آنچنان که باید شناخت ولی به لزوم معاد نرسید. (آنها خدا را آنگونه که شایسته است نشناختند) 
5. دلیل صدق: حقتعالی راستگو ترین راستگویان و دارای علم خطاناپذیر است و هرچه را راستگوترین راستگویان خبر داد یقینا واقع می شود. 

درس 7    ضرورت معاد 2
6. دلیل فطرت: (حب بقاء) 
هر انسانی میل به بقاء و ماندگاری دارد خداوند هیچ میلی را در انسان بیهوده نیافریده است زیرا خداوند حکیم است و حکیم کار بیهوده و لغو انجام نمی دهد از طرفی این دنیا بقاء و جاودانگی ندارد بنابراین لازم است جهانی ابدی وجود داشته باشد تا میل به بقای انسان در آن برآورده شود. 

دلیل فطرت در قرآن کریم: سوگند به روز قیامت و سوگند به نفس ملامتگر هر آینه روز قیامت برانگیخته خواهید شد. آیا انسان می پندارد ما استخوان های او را جمع نخواهیم کرد؟ 
7. دلیل بقاء روح مجرد: 
بر اساس دلایل عقلی و نقلی روح انسان با مرگ و قطع حیات مادی از بین نمی رود. در نتیجه حقیقت غیر قابل زوال انسان با رها کردن بدن و مرگ آن از بین نمی رود و به حیات خود ادامه می دهد. 

حیات روح پس از مرگ در قرآن کریم: هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. 


درس 8     ضرورت معاد 3

8. دلیل وحدت (دلیل حقیقت) : 
از ویژگی های زندگی دنیا وجود اختلاف آرا و افکار است. گاه این اختلاف آرا و عقاید از اجتماع به درون خانواده کشیده می شود و هریک از اعضای خانواده پیرو عقیده و مکتبی هستند. بدون شک هر انسانی از وجود این اختلافات در این جهان رنج می برند و همه آرزو می کنند این اختلافات روزی برچیده شود. مسلما خدایی که انسان را برای تکامل و هدایت آفریده به مقتضای مقام ربوبیتش انسان ها را از میل به چنین خواسته ای محروم نخواهد کرد و چون این هدف در دنیا انجام نمی گیرد حتما جای رفع اختلافات و رسیده به وحدت و کشف حقیقت و تمایز آن از باطل سرای دیگر است .
8-1  دلیل وحدت در قرآن کریم : 
پروردگار تو روز قیامت در آنچه اختلاف می کردند میان آنها داوری می کند. (یونس، 93) 
8-2 فرق بیان حق با تجلی کامل حقیقت : 
با وجود آمدن همه ی پیام آوران و رهنمود های آسمانی باز هم اختلاف اندیشه میان اندیشمندان مشهود و نفاق در ریاکاران موجود است. به طوری که نه وفاق مطلق متوقع است و نه اصل نفاق مرتفع. بنابراین برای ظهور کامل حق و حقیقت روز معینی (قیامت) ضروریست. 

9. دلیل حرکت و هدفداری 
جهان مادی که به صورت یک واحد حقیقی در حرکت مستمر است باید به هدف نهایی نایل آید، و هدف نهایی آن است که متحرک با رسیدن به آن آرام گیرد و ثبات پذیرد، و محل آرامش جهان و قرارگاه دنیا و هدف آن همان معاد و جهان آخرت است. 

9-1  دلیل حرکت در قرآن کریم : 
ای انسان تو با تلاش، رنج و کوشش به سوی پروردگارت پیش می روی و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد. 

9-2  نکاتی درباره دلیل حرکت 
1- همان گونه که هر متحرک محرک دارد هر متحرک نیز هدف خواهد داشت. 
2- دلیل حرکت در مقام اثبات مبدأ فاعلی تنها می تواند موجود مجردی را که خود دارای حرکت نباشد ثابت کند نه واجب ازلی را و در مقام اثبات معاد نیز هدف ثابت و موجود کامل و بدون حرکت را اثبات می کند نه مرحله نهایی معاد و لقاء الله را. 
3- تزاحم هایی که احیاناً در مسیر حرکت های جزئی واقع می شود محدود است و به کل حرکت نظام آسیبی نمی رساند. 
4- قلمرو دلیل حرکت، جهان طبیعت است و هرگونه ادعایی که در قرآن کریم در رابطه با حشر آسمان، زمین و حیوان مشاهده می شود، در خصوص بخش مادی آنها با دلیل حرکت قابل اثبات است. 



درس 9    معاد جسمانی – روحانی از نگاه عقل

1. دیدگاه ها درباره کیفیت معاد : 
1-1  معاد جسمانی: بنابراین نظریه، لذایذ و آلام قیامت منحصر در امور بدنی و حسی است. 
الف) در نظر دسته اول، انسان حقیقتی جدا از بدن جسمانی خود ندارد. در اینجا نیز دو رأی متفاوت وجود دارد: گروهی می پندارند که بدن انسان که تمام حقیقت و هویت او  را تشکیل می دهد، پس از مرگ معدوم می گردد و خداوند در روز رستاخیز بار دیگر آن را ایجاد می کند. اما در نظر جماعت دیگر بدن آدمی مشتمل بر اعضای اصلی و غیر اصلی است و قوام انسان به اعضای اصلی بدن او است که در طول عمر ثابت می ماند و پس از مرگ از بین نمی رود بلکه پس از مرگ از هم جدا گردیده و در آخر بار دیگر در کنار هم قرار می گیرند. 
ب) دسته دوم کسانی اند که هر چند به استقلال روح از بدن باور دارند، روح را موجودی مجرد و غیر مادی نمی شمارند.  
1-2  در این نگرش از معاد، لذایذ و آلام قیامت منحصر در امور معنوی محض و غیر جسمانی است. 
1-3  معاد جسمانی – روحانی از نگاه این عده، انسان در قیامت علاوه بر لذایذ و آلام حسی از لذایذ و آلام روحی و عقلی نیز برخوردار است. آنان که در عین اعتقاد به تجرد نفس از ماده و بقای آن پس از مرگ، اعاده بدن ها به صورت پیشین و تعلق نفوس به آنها را پذیرفته اند، به هردو معاد جسمانی و روحانی معتقدند. 
2. معاد جسمانی – روحانی از نگاه عقل 
برای معاد روحانی دلایلی عقلی اقامه شده است، از جمله: 1- دلیل بقاء نفس مجرد: در گذشته تجرد نفس ناطق انسانی به اثبات رسید. 2- دلیل مبتنی بر رحمت و عدل و حکمت الهی: از آنجا که عده ای از انسان ها در مراتب عالی کمال علمی و عملی قرار دارند و لذایذ و آلام حسی و بدنی در نظرشان ارزش چندانی ندارد و جز به رضای دوست و لقای محبوب نمی اندیشند بدون شک شایسته پاداش متناسب با کمال خود هستند. و اکتفا نمودن به پادش های حسی و بدنی موجب بطلان این شایستگی و تضییع حق آنان است که با رحمت، حکمت و عدل الهی منافات دارد. اما نسبت به معاد جسمانی، از جهت امکانات، از نظر عقل محذوری ندارد. 
3. کیفیت معاد جسمانی 
جمعی از اندیشمندان اسلامی بر این اعتقادند که در روز رستاخیز همان بدن دنیوی انسان دوباره سامان گرفته و با روح پیوند می یابد. گروه دیگری معتقدند که هرچند بدن تخروی شخص نیز جسمانی و از خاک است اما ضرورتی ندارد از همان ماده بدن دنیوی او فراهم آید. 
4. تأویل آیات معاد جسمانی 
گروهی از منکران معاد جسمانی گفته اند تنها مدرک برای اثبات معاد جسمانی ظواهر ادله نقلی در زمینه پاداش ها و کیفرهای حسی است. در پاسخ به این سخن باید دانست که اولاً آیات معاد جسمانی منحصر در آیات مربوط به پاداش ها و کیفرهای حسی نیست. ثانیاً مقایسه آیات معاد جسمانی با آیات صفات خبریه نادرست است؛ زیرا تشبیه و تجسیم در حق خداوند عقلاً محال است، ولی معاد جسمانی چنین نیست. 

درس 10    معاد جسمانی – روحانی در قرآن
1. معاد جسمانی در قرآن: 
1-1  امکان معاد جسمانی:
 الف) برخی آیات زنده کردن مردگان را به احیای مردگان در این دنیا تشبیه می کنند. (بقره 259، 260)
ب) آیاتی که معاد را به زنده کردن زمین پس از مرگ تشبیه می کنند. (اعراف 57) 
1-2  وقوع معاد جسمانی: 
الف) در برخی آیات، معاد به خلق و آفرینش اول تشبیه شده است که از آنها معاد جسم عنصری دانسته می شود. (انبیا 104) 
ب) آیاتی از قرآن منکر معاد جسمانی را رد می کنند. (رعد 5) 
ج) دسته دیگر آیاتی هستند که بر خروج از زمین یا قبر دلالت دارند. (اعراف 24-25) 
د) آیاتی که برانگیختن از قبر را بیان می کنند نیز بر معاد بدن عنصری دلالت دارند. (حج 7) 
ه) گروه دیگری از آیات آشکارا از نعمت ها و عذاب های جسمانی در آخرت سخن می گویند. (مجموعه آثار، ج 4، ص 808 – 809) 
2. معاد روحانی در قرآن 
آیاتی که بیانگر بقای نفس پس از بدن هستند، دلالت دارند بر اینکه حیات اخروی انسان بدون نفس و روح نخواهد بود. (زمر 42، سجده 10-11، آل عمران 169، توبه 72، آل عمران 15) 

درس 11     شبهات منکران معاد 1
1. تاریخچه و منشأ شبهات معاد 
منکران معاد در عصر رسالت تصور ژرفی از معنای معاد و بازگشت به سوی خدا نداشتند و منطق آنان بر محور استبعاد بود. در دوره های بعد درباره ویژگی های تحقق معاد اختلافات بسیار پیدا شد. مهم ترین شبهاتی که در مورد معاد جسمانی مطرح می شود عبارت است از: شبهه اعاده معدوم، و شبهه آکل و مأکول. 
2. شبهه اعاده معدوم 
2-1  تقریر شبهه: این شبهه در صورتی مطرح می شود که قائل به معاد جسمانی یا معاد جسمانی و روحانی بشویم. کسی که در عالم آخرت مجازات می بیند یا پاداش می شود همانی است که در دنیا بود. حال اگر در بحث کیفیت معاد به معاد جسمانی معتقد شدیم باید با آفرینش دوباره بدن انسان ها هم معتقد باشیم، اما آفرینش دوباره بدن انسان یکی از مصادیق اعاده معدوم است و از آنجا که اعاده معدوم ممتنع است معاد هم ممتنع خواهد بود. 
2-2  پاسخ شبهه: معتقدان به معاد جسمانی در مواجهه با این شبهه به دو دسته تقسیم می شوند 
دسته اول از سنخ اعاده معدوم بودن معاد جسمانی را انکار کردند. فلاسفه مسلمان و اکثریت متکلمان امامیه، به ویژه متأخران، در این گروه قرار دارند. 
دسته دوم امتناع اعاده معدوم را انکار کردند. اکثریت اشاعره و معتزله در این دسته قرار می گیرند. این دسته، تجرد روح و بقای نفس را قبول نداشتند و گمان می کردند هویت و تشخص انسان به جسم و بدن اوست. از سویی آنها با روایات و آیاتی مواجه بودند که مسأله معاد را اصلی ضروری در اعتقادات دینی برمی شمارد. از این رو برای حل این تعارض به این فکر افتادند که انسان بعد از مرگ نیست و نابود می شود و مجددا در روز قیامت دوباره آفریده می شود. اما از نظر دسته اول، مرگ آدمی هرگز به معنای معدوم شدن نیست تا نیازمند اعاده و بازگرداندن آن باشند بلکه مرگ نوعی انتقال و استکمال است. هویت انسان به نفس و روح اوست و نه جسم و بدن و نفس با مرگ نابود نمی شود و چون روح اساساً معدوم نمی شود نسبتی با اعاده معدوم نخواهد داشت. و نسبت به اعاده بدن نیز که بعد از مرگ می پوسد و از بین می رود مقصود از اعاده ایجاد مثل این اجسام است نه عین آنها؛ زیرا معدوم عیناً اعاده پذیر نیست. پس حقیقت و شخصیت انسان روح او است که با مرگ بدن نمی میرد و باقی می ماند. بنابراین معاد اعاده و بازگرداندن چیزی که معدوم شده نیست بلکه بازگشت روح موجود است. 

درس 12    شبهات منکران معاد 2
3. شبهه آکل و مأکول 
3-1  تقریر شبهه: این موضوع دائماً در طبیعت جریان دارد که انسان هایی از دنیا می روند، بدن آنها خاک می شود، خاک ها جزء زمین می گردد و از طریق جذب ریشه درختان تدریجاً تبدیل به گیاه یا میوه می شوند و انسان های دیگری از آن تغذیه می کنند. بنابراین اجزای بدن های پیشین از این طریق جزء بدن انسان های بعد می شوند. آیا اجزای بدن انسان اول در رستاخیز از بدن انسان دوم جدا می شود یا نمی شود؟ اگر بگوییم می شود بدن انسان دوم ناقص می گردد و اگر بگوییم نمی شود بدن انسان اول ناقص می گردد. پس معاد جسمانی امکان نخواهد داشت. 
3-2  پاسخ شبهه 
1) انسان از دو گونه اجزاء ترکیب یافته که عبارت است از اجزای اصلی و اجزای فرعی. واقعیت و حقیقت انسان به اجزای اصلی بستگی دارد. آنچه از اجزای مأکول به تدریج جزء بدن آکل می شود جزء غیر اصلی است و در روز رستاخیز آنچه محشور می شود انسانی است که از اجزای اصلی تشکیل یافته است. بنابراین شبهه آکل و مأکول نمی تواند معاد جسمانی را انکار کند.  

2) بدن آدمی با فرا رسیدن مرگ متلاشی و پراکنده می گردد ولی طینت که مایه اصلی حامل تمام خصوصیات فردی هر انسانی است به عنوان هسته اصلی کالبد جسمانی در قبر باقی می ماند و جزو بدن هیچ انسانی نمی شود. 

3) پاسخ سوم مبتنی بر چند مقدمه است: 

الف) بدن ما در مدت عمر چندین بار عوض می شود. 
ب) هر بدن که عوض می شود صفات خود را به سلول هایی منتقل می کند که جانشین آن می گردند. 
ج) از آیات قرآن برمی آید که در روز رستاخیز آخرین بدنی که انسان داشته و تبدیل به خاک شده و دارای همه صفات بدن هایی است که در طول عمر او عوض شده اند زنده می شود. 
د) ممکن نیست تمام بدن یک نفر بر اثر تغذیه تبدیل به تمام بدن دیگری شود. 
ه) هر سلولی از سلول های بدن ما محتوی تمام شخصیت ما است که اگر پرورش پیدا کند می تواند بدن ما را بسازد. 
و) شخصیت انسان با تغییر ماده جسمانی و کم و زیاد شدن آن عوض نمی شود و در همه این دگرگونی ها و تغییرات یک شخصیت واحد وجود دارد. 

4) این شبهه وقتی وارد است که خداوند عین بدن آکل و عین بدن مأکول را برگرداند ولی اگر مثل آن را محشور کند و روح به آن تعلق بگیرد اشکالی لازم نمی آید. 
5) هیچ لزومی ندارد که انسان به همان صورتی که از نقصان و دگرگونی خلقت سابقه بوده است محشور گردد. 


درس 13    تناسخ
1. چیستی تناسخ 
واژه تناسخ از ریشه نسخ به معنای برداشتن چیزی و گذاشتن چیز دیگری به جای آن یا تغییر دادن چیزی به چیز دیگر گرفته شده است. این معنا مربوط به تناسخ ملکی است. اما گاهی واژه تناسخ در این معنا استعمال می شود که نفس را عقاید و افعال خود بدن مثالی ساخته و به صورت آن مجسم شود، که از آن به تناسخ ملکوتی تعبیر می شود. 
2. انواع تناسخ 
1) تناسخ نزولی و صعودی: تناسخ نزولی به این معنا است که نفس بدن مادی خود را رها کرده به بدنی نازل تر از بدن خود در همین عالم تعلق گیرد. تناسخ صعودی به این معنا است که نفس به بدنی شریف تر و کامل تر از بدن قبلی تعلق گیرد. 
2) تناسخ نا محدود و محدود: تناسخ نامحدود آن است که چرخه تناسخ شامل همه نفوذ شده و هیچ گاه هم به پایان نرسد و هر نفسی تا ابد در این چرخه گرفتار است. تناسخ محدود آن است که چرخه تناسخ بالاخره در نقطه ای متوقف می شود. 
3. فرق تناسخ با معاد جسمانی، مسخ و رجعت 
در معاد جسمانی، نفس با فعلیت و کمالی که دارد در عالم دیگر به همان بدن دنیوی خود تعلق می گیرد ولی بنابر تناسخ در همین دنیا به بدنی تعلق می گیرد. در مسخ روح از بدن جدا نمی شود ولی در تناسخ روح پس از جدایی از بدن خویش به جنین یا بدنی دیگر تعلق می گیرد. در رجعت بازگشت روح به همان بدنی است که لحظه مرگ از آن جدا شده است ولی در تناسخ روح پس از مرگ به جسمی دیگر بازمی گردد. 
4. دلایل بطلان تناسخ 
4-1 دلایل عقلی 
1) تعلق دو نفس به یک بدن 
الف: اگر نفس دیگری که در اثر مرگ بدن خود را رها کرده است بخواهد به بدن جدید تعلق بگیرد لازمه اش این است که دو نفس به یک بدن وابسته باشند، و این محال است زیرا هر نفسی یگانگی خود را شهود می کند. 
ب: نفس صورت بدن و مدبر آن است و به همین خاطر ممکن نیست که نفس برای لحظه ای دست از تدبیر بکشد، بنابراین تناسخ باطل است. 
2) عدم هماهنگی میان نفس و بدن 
اگر نفس پس از مفارقت از بدن بخواهد به بدن دیگری در مرتبه جنینی و مثل آن تعلق گیرد، ناگزیر بدن در مرتبه قوه و نفس در مرحله فعلیت خواهد بود و چون ترکیب این دو طبیعی و اتحادی است یعنی هردو به یک وجود موجودند ترکیب بین دو مجود بالقوه و بالفعل محال است. 
3) لزوم تساوی 
اگر تناسخ درست باشد باید تعداد موجودات زنده همیشه یکسان باشد تا روح با فوت یک بدن بلافاصله وارد بدن دیگری شود در این صورت لازم است تعداد موجودات زنده همواره یکسان باشد و روشن است که تعداد موجودات زنده یکسان نیست. 
4) عدم امکان جریان حکمت تناسخ در برخی افراد و برای همیشه 
اگر وضع فعلی هرکس حاصل کارهای گذشته اوست و افراد برحسب اعمال خود به درجات پایین تر یا بالاتر می روند و مورد عالی ترین درجه خیر و پایین ترین درجه شر این مشکل پیش می آید که امکان فرا رفتن یا فرود آمدن صلب می شود. 
5) نادرست و ناکافی بودن حکمت تناسخ 
یکی از دلایل تناسخیان، توجیه رنج های است که علت آن را متوجه نشده و برای توجیه آن گناهان زندگی قبلی را مطرح می کنند. ولی با توجه به فلسفه زندگی در دنیا و امتحان های الهی و این که برخی رنج ها مقدمه ای برای رسیدن به کمالات نفسانی و ثواب های آینده است دلیل آن ها پایه و اساس خود را از دست می دهد. 
6) به یاد نیاوردن بدن سابق 
در صورت قبول تناسخ باید همه انسان ها حد اقل بخشی از گذشته خود را در بدن سابق به یاد آورند در حالی که چنین نیست. 


 
4-2 دلایل نقلی 
الف) آیات 
(مؤمنون 99-100، بقره 28) پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به ابدیت و زندگی جاویدان آن سرا است. 
ب) روایات 
مأمون به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد: درباره کسانی که معتقد به تناسخ اند چه می فرمایید؟ حضرت در پاسخ فرمود: هرکس معتقد به تناسخ باشد به خدای بزرگ کافر شده و بهشت و جهنم را تکذیب کرده است. 

درس 14     مرگ 1
1. چیستی مرگ 
واژه مرگ در فارسی به معنای مردن، جان سپردن، بی جان شدن، از دست دادن نیروی حیوانی و حرارت غریزی و ...  است که در عربی از آن به موت، ممات، فوت، اجل و ...  تعبیر می شود. معادل واژه مرگ در لغت عربی واژه موت است که ضد حیات و به معنای از بین رفتن نیروی حرکت و فعالیت است. 
2. حقیقت مرگ 
1) عدمی بودن مرگ: برخی با استناد به این که تقابل حیات و مرگ تقابل ملکه و عدم است حقیقت مرگ را عدم حیات در موجودی که شأنیت زنده بودن را دارد دانسته اند و در تفسیر آیه 2 سوره ملک خلق را به معنای تقدیر (مقدر کردن) می دانند نه ایجاد. 
2) وجودی بودن مرگ: طرفداران این قول واژه خلق در آیه مذکور را به معنای ایجاد می دانند، و ایجاد تصور نمی شود مگر در چیزی که وجود داشته باشد. 

3. مرگ از نظر قرآن
1- چشیدن: هر جانداری چشنده مرگ است. (آل عمران 185) 
2- توفی: (سجده 11) یعنی اولاً مرگ به معنای فنا و نابودی نیست و شما نابود نخواهید شد و ثانیاً چون تمام حقیقت شما با مردن نزد فرشته مأمور الهی محفوظ است رجوع شما به سوی پروردگارتان خواهد بود. 
3- رجوع و سیر به سوی خداوند: (ان الی ربک الرجعی، علق 8) 
4- تشبیه مرگ به خواب و استعمال توفی درمورد هردو: (زمر 42) 

4. مرگ از نظر روایات 
هدف ما در این مبحث مجمل گویی است و فرصت بررسی مرگ در همه روایات وجود ندارد به همین علت به یکی از روایات بسنده می کنیم. 
از امیرالمؤمنین علیه السلام درخواست شد مرگ را وصف کند، فرمود: برای گروهی نوید به نعمت های همیشگی است و برای دسته ای وعید به عذاب ابد و برای طایفه ای هول و ترس است. 

5. اقسام مرگ 
اجل آدمی بر دو گونه است: اجل حتمی و اجل معلق. اجل حتمی به اجلی گفته می شود که تغییر ناپذیر است و به هیچ وجه پیش یا پس نمی گردد. اجل معلق منوط به حصول شرایطی خاص است و بر حسب زمان وقوع آن شرایط قابل تقدیم و تأخیر می باشد.  
6. اسباب مرگ 
1- اسباب مرگ طبیعی: مشهور این است که مرگ طبیعی نتیجه فساد مزاج است. 
2- اسباب مرگ اخترامی: به سبب حوادثی رابطه بین نفس و بدن قطع می شود. 
الف) اسباب ظاهری: قتل، عذاب ها و بلایای آسمانی، صاعقه، طوفان، سیل و ... است. 
ب) اسباب باطنی: این اسباب عبارتند از قطع رحم، ظلم و معاصی دیگر که موجب کوتاه شدن عمر انسان می شود. 



درس 15   مرگ 2 
1. حتمیت و عمومیت مرگ  
تجربه عینی و تاریخی بشر گویای آن است که حیات هیچ انسانی در این جهان پاینده  نیست و مرگ دیر یا زود گریبان همه آدمیان را می گیرید. مرگ سرنوشت حتمی و گریزناپذیر همه انسان ها است و قانونی است که هیچ استثنایی نمی پذیرد. هرکس در این دنیا عمری معین دارد و روزی فرصت زندگی او به پایان می رسد. 
2. دو شبهه 
1) ممکن است این شبهه مطرح شود که آیه (کل نفس ذائقة الموت) هر موجود صاحب روحی مرگ را می چشد اما در آیاتی دیگر این حکم کلی استثنا زده شده است. از جمله آیه (26-27 الرحمن، زمر 68) 
پاسخ آن است که قانون کلی و مرگ عمومی مربوط به جهان تکلیف است یعنی وقتی انسان در این جهان است مرگ را می چشد پس ربطی به جهان آخرت و نفخ صور ندارد. اما دو آیه اخیر وجه خدا و اولیای خاص الهی استثنا شده اند. 
2) جریان حضرت مسیح علیه السلام با اصل عمومی بودن مرگ مخالف نیست؛ زیرا آن حضرت، یا رحلت کرده یا غیبت، یا هجرت کرده و بعداً رحلت خواهد کرد، و سرانجام رحلت او یقینی است. 

3. حکمت مرگ 
1) امتحان و آزمایش انسان: (الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا) 
ملک 2. 
2) بازگشت به سوی پروردگار: (افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون) مؤمنون 115 و نیز انبیاء 35. 
3) انعام بر انسان: همه کسانی که روی زمین هستند فانی می شوند و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می ماند! پس کدامیک نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!  
4) نشانه خدا شناسی: (زمر 42) در این آیات نشانه های روشنی بر توحید و کمال قدرت الهی وجود دارد؛ چرا که هیچ کس غیر از خدا قادر به گرفتن جان ها در حال خواب و در حال مرگ نیست، و متفکران از همین خوابیدن و مردن متوجه می شوند که مدبر امر آنان خداست. 

درس 16    مرگ 3  
1. یاد مرگ  
با این که مرگ، حتمی ترین واقعه در زندگی هر انسانی است اما شگفتا که از همین حتمی ترین بیش از هر چیز دیگری غفلت می شود و همه خیال می کنند که مرگ هست، ولی نه برای آنان! گمان باطل (زندگی جاویدان در دنیا)، ناشی از غفلت انسان است. 
2. آمادگی برای مرگ 
از نگاه قرآن چون انسان از زمان و مکان مرگ خود آگاه نیست؛ پس باید بترسد از اینکه مرگ ناگهان او را دریابد در حالی که هنوز بر گمراهی خود باقی است. (لقمان 33؛ فاطر 5) در صورتی که انسان برای مرگ آمادگی داشته باشد، جهل او نسبت به زمان و مکان مرگ، نه تنها برایش ضرر ندارد، بلکه باعث کمال روحی اوست. 
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: شایسته است مسلمان وصیت کند و وصیت نامه او هرشب زیر سرش باشد و شبی را بدون آن نگذراند. (وسائل، ج 20، ص 171) 
بر اساس آیاتی از قرآن کریم، پس از فرا رسیدن زمان مرگ چند امر است که پذیرفته نمی شود:    الف) توبه      ب) تقاضای تأخیر مرگ     ج) تقاضای بازگشت به دنیا 
سه علل ترس از مرگ 
1) دلبستگی شدید به دنیا: آدمی در دنیا آرزو می کند تا ابد در آن بماند و از لذایذ آن بهره مند باشد. طبیعی است که چنین انسانی از فرا رسیدن مرگ خویش هراسناک است زیرا مرگ بر عیش و نوش او نقطه پایان می گذارد.  
2) زشت کاری و ترس از حسابرسی: شخصی که عمری را در انجام کارهای زشت گذرانده، طبیعتاً از فرا رسیدن مرگ می هراسد و می داند که اعمال زشتش بس دردناک و ناخوشایند برای او رقم زده اند. 
3) ناآگاهی از حقیقت مرگ: یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، آن است که انسان از حقیقت آن آگاه نباشد و آن را نقطه پایان همه آرزوها و تلاش های خود بپندارد. 





درس 17     مرگ 4

1. احتضار
 مراد از احتضار، آشکار شدن علایم مرگ، حالت جان کندن و واپسین دم زندگی است، و محتضر به کسی گفته می شود که مشرف به مرگ و در حالت نزع جان و سکرات و غمرات مرگ است. شروع وقت احتضار زمانی است که روح به حلقوم می رسد. 
2. سختی جان کندن 
1) پیچش ساق های محتضر: مرگ چنان به محتضر فشار می آورد که از درد ساق های پایش در هم پیچیده می شود. 
2) گردش چشم: چون دیدن حقایق و امور غیبی موجب وحشت شخص محتضر می شود چشمانش به گردش می افتد. 
3) مدهوشی و بیهوشی: فشار مرگ موجب مدهوشی (صعق) و بیهوشی (مغشی علیه) می شود. 
4) مست وارگی: هنگام مرگ فشار و سختی جان کندن به گونه ای است که به محتضر حالت سکر و مستی دست می دهد. 
5) غصه و اندوه: چون میبینند به آرزوهای طول و دراز خود نرسیده اند محتضران گرفتار غصه و اندوه می شوند. 
6) فزع: در هنگام احتضار بسیاری از مردم گرفتار فزع می شوند و هراسان و نالان شده و جزع می کنند. 
7) گلوگیری: در هنگام احتضار انگار لقمه ای در گلوی محتضر گیر کرده است. 

3. تفاوت جان کندن نیکان و بدان 
امام صادق علیه السلام در توصیف کیفیت مرگ این دو گروه فرموده اند: مرگ برای مؤمن مانند نیکوترین بوها است که آن را می بوید و از آن بوی نیکو به خواب می  رود و برای کافر مانند گزش افعی ها و نیش عقرب ها یا حتی شدیدتر از این است. 



4. حضور اولیاء الهی نزد محتضر 
هنگام مرگ مؤمنان فرشتگان الهی نازل شده و پیامبر و پیشوایان معصوم علیه السلام برای آنان متمثل می شوند و به آنان می گویند: ما دوستان شما در دنیا و آخرت خواهیم بود و هیچ خوف و ترسی نداشته باشید نوید باد شما را به بهشت که هرآنچه خواستید در آن است. 
5. گیرندگان جان ها 
در قرآن کریم آیات متعددی در مورد قابض ارواح وجود دارد؛ خداوند، ملک الموت، سایر ملائکه. به این سه افراد نسبت داده شده است ولی باید دانست که قابض اصلی خداوند است. 
6. توبه هنگام مرگ 
توبه در لحظه مرگ یا در حال مشاهده آثار مرگ پذیرفته نخواهد بود. دلیل عدم پذیرش توبه هنگام مرگ این است که چنین توبه ای، اضطراری و فاقد وصف اختیار است. 

درس 18      تجسم اعمال 
تجسم اعمال در اصطلاح یعنی اعمال نیک دنیایی انسان به صورت نعمت های بهشتی ظاهر خواهد شد، چنانکه اعمال بد به صورت آتش نمودار خواهند شد. 
1. تقریر های مختلف نظریه تجسم اعمال 
1-1 تقریر اول: جلوه های گوناگون یک شیئ در نشئه های مختلف. 
حقیقت واحد در مواطن مختلف دارای ظهورات و تجلیات متفاوت است و بر همین اساس در آخرت کردارهای نیک و زشت ما پیکر پذیرفته و تجسم می یابند. (شیخ بهایی) 
1-2 تقریر دوم: تمثل ملکات نفسانی حاصل از عمل. 
تجسم اعمال در دو ناحیه قابل تصویر است: یکی تجسم اعمال و ملکات در ذات نفس انسان به شکل تغییر هویت و حقیقت آن و دیگری در ناحیه همراهان و قرین های اخروی و سایر خصوصیات ثواب و عقاب است. (ملاصدرا) 

1-3 تقریر سوم: انشاء صور متناسب با ملکات نفسانی توسط نفس 
نفس پس از مرگ صورت هایی را به تناسب اعمال و ملکاتی که در دنیا کسب کرده ایجاد می کند و همین منشآت نفس، ثواب و عقاب اخروی آدمی است. (برخی عبارات ملاصدرا) 
1-4 تقریر چهارم: تبدل ماده و انرژی 
جهان از ماده و انرژی ساخته شده است. ماده و انرژی دو چهره یک حقیقت هستند. مقدار ماده و انرژی ثابت است و هیچ گاه از بین نمی رود ولی تبدیل به دیگری می شود. اعمال انسان متعدد بوده و اندیشه ها، اراده ها و اعتقادات هم که از انسان صادر می شوند، عمل هستند که تبدیل می شوند اما از بین نمی روند. (دانش فیزیک) 

2. موافقان و مخالفان تجسم اعمال 
مهم ترین دلیل مخالفان این است که اعمال اعراض اند و عرض هم باقی نمی ماند و اعاده آن امکان پذیر نیست لذا اینکه بگوییم خود اعمال در قیامت مجسم می شوند، نادرست است. 
موافقان در پاسخ این دلیل گفته اند: به مقتضای براهین عقلی آنچه تحقق یافت دیگر به هیچ وجه معدوم نمی گردد و در آن مرحله همیشه باقی خواهند ماند، و عارض شدن عدم بر آن از قبیل اجتماع وجود وعدم است که محال بودن آن بدیهی است. 
3. تجسم اعمال در آیات 
(و وجدوا ما عملوا حاضرا) مردم اعمال خود را در آنجا حاضر می بینند. کهف 49  
(زلزال 6-7-8، طور 16، تحریم 7، توبه 35) آیاتی دیگر درباره تجسم اعمال. 
4. تجسم اعمال در روایات 
پیامبر صلی الله علیه و آله از همنشین نیک و بد نیکان و بدان در گور سخن می گوید؛ همنشینی نیک یا بد که نیکان و بدان با او، در رستاخیز برانگیخته می شوند و آن همنشین جز کردار نیک و بد آنان، یا تجسم کردار نیک و بد آنان نیست. (ر.ک بهارالانوار، ج 74، ص 176) 


                          درس 19    برزخ 1 

1. مراحل حیات انسان 
انسان وقتی زندگی دنیا را رها کرد وارد مرحله آخرت می شود. جهان آخرت دو مقطع دارد: یکی برزخ و دیگری قیامت کبری. قرآن کریم نیز حیات انسان را دارای سه مقطع می داند: حیات دنیا، حیات برزخ و حیات پایدار قیامت. (جاثیه 26) 
2. چیستی برزخ 
واژه برزخ به معنای فاصله و واسطه میان دو چیز است. عالم پس از مرگ را از آن رو برزخ نامیده اند که میان دنیا و آخرت قرار دارد. برزخ در لغت به معنای جدا کننده دو چیز از یکدیگر است. در اصطلاح حکمت به همان عالم مثال اطلاق می شود؛ زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است، و در اصطلاح شریعت، فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند. 
3. وجود عالم برزخ 
ضرورت وجود عالم برزخ، در نزد کسانی که به استقلال روح از بدن اعتقاد دارند، امری روشن و مسلم است؛ و از سوی دیگر تردید نداریم که روز رستاخیز فرا نرسیده است زیرا وقوع قیامت با دگرگونی عمومی در نظام طبیعت و مرگ همه موجودات همراه است و بدیهی است که هنوز چنین حوادثی رخ نداده اند. با توجه به این دو واقعیت روشن می شود که ارواح انسان هایی که تا کنون مرده اند اینک در جهانی حد فاصل میان دنیا و آخرت اند و این مرحله چیزی جز همان عالم برزخ نیست. 
4. برزخ در قرآن 
واژه برزخ در قرآن کریم سه بار تکرار شده اما تنها در سوره مؤمنون به معنای اصطلاحی مورد نظر به کار رفته است. (مؤمنون 100) تا زمانی که مرگ یکی از آنها فرا رسد، می گوید: پروردگار من مرا بازگردان شاید در آنچه ترک  کردم عمل صالحی انجام دهم. ولی به او می گویند چنین نیست این سخنی است که او به زبان می گوید و پیشاروی آنان برزخ و فاصله ای است تا روزی که برانگیخته شوند. آیاتی که برای اثبات حیات در عالم برزخ استفاده می شوند: بقره 154، آل عمران 169، غافر 11، غافر 46، حج 58، نوح 25، یاسین 26-27 

5. برزخ در روایات 
امام صادق علیه السلام فرمود: برزخ همان قبر و عین ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت است: (البرزخ القبر و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الآخرة) 
امام سجاد علیه السلام فرمود: سخت ترین ساعت ها برای فرزند آدم، سه ساعت است: ساعت اول ساعتی است که در آن ملک الموت را می بینند و ساعت دوم ساعتی است که در آن از قبر خود برمی خیزد و ساعت سوم ساعتی است که در برابر خدای متعال می ایستد یا به سوی بهشت است یا به سوی آتش.  

درس 20    برزخ 2  
1. بدن برزخی 
الف) در تمام عوالم هستی انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بی بدن نیست به دلیل اینکه نفس حقیقتی است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح تعلق به بدن خوابیده است. 
ب) هریک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است. و این بدن غیر از بدن برزخی است زیرا قوانین حاکم بر این دنیا با عالم برزخ سنخیتی ندارد.  
اختلاف است که بدن برزخی عین بدن دنیاست که بازمی گردد یا بدن مثالی است. 
2. همگانی یا اختصاصی بودن حیات برزخی 
الف) برخی بر این باورند که حیات برزخی به مؤمنان خالص و کفار خالص اختصاص دارد و گروه سوم یعنی متوسطان از مؤمنان و کفار بعد از مرگشان به حال خود رها شده و چیزی از صواب و عقاب را متوجه نمی شوند تا اینکه در قیامت زنده شوند و به حسابشان رسیدگی گردد. 
ب) دیدگاه دوم طرفدار عمومی بودن سؤال و عذاب و حیات برزخی بوده و معتقد است که انسان بدون گذراندن آن به قیامت وارد نمی شود. 


3. ضرورت و حکمت عالم برزخ 
هیچ روح انسانی بدون برزخ نمی تواند وارد عالم محشر و بهشت یا جهنم ابدی شود زیرا انتقال از محیطی به محیط دیگر که از هر نظر با محیط اول متفاوت است در صورتی قابل تحمل خواهد بود که مرحله میانه ای وجود داشته باشد که مقدمه ای شود برای مرحله دوم. 
4. تفاوت برزخ و قیامت 
الف) قیامت بعد از منقضی شدن این دنیا است در حالی که برزخ با مردن افراد آغاز می شود. 
ب) در عالم برزخ روح با بدن مثالی همراه است که هم خصوصیاتی از عالم ماده را دارد و هم خصوصیاتی از عالم مجردات را در حالی که در قیامت روح با بدن جسمانی همراه است که نظیر همین بدن مادی دنیوی است. 
ج) نعمت های بهشتی در قیامت به مراتب از نعمت های برزخی بالاتر است. 
د) انسان در قیامت از اسرار نهفته بیشتری نسبت به برزخ برخوردار می شود. 

5. ابتلاع برزخیان از امور دنیوی و دیدار با خانواده 
ارواح انسان در برزخ بر اساس منزلت و فضایلی که در دنیا داشته اند امور دنیوی را درک کرده حتی به خانواده خود سر می زنند و آن ها را زیارت می کنند. 

درس  21     برزخ 3 

1. ویژگی های برزخ و اهل آن 

1) مردگان توان شنیدن و فهمیدن را دارند، گرچه گوش و مغز مادی آنان از کار افتاده باشد. 
2) نظام زندگی برزخی اجتماعی نیست و نظام فردی است. 
3) اهل برزخ بازماندگان خویش را زیارت کرده از احوال آنان آگاهی می یابند. 
4) اهل برزخ از ثواب اعمال نیک بازماندگانشان بهره مند می گردند. 
5) در برزخ به شیعیانی که پیش از آموختن کامل قرآن بمی رند، قرآن آموخته می شود تا به درجات آنان در بهشت افزوده شود. 
6) پس از مرگ انسان ها مورد سؤال قرار می گیرند و از آنان درباره اعتقاداتشان مانند توحید، نبوت و ولایت سؤال می شود. 
7) تاریکی برزخ بر اثر رفتار گناه آلود است و نور برزخ بر اساس کردار شایسته و عمل صالح. 

2. تکامل برزخی  
2-1. تکامل برزخی از نگاه عقل 
حرکت از نظر فلسفی یعنی خروج تدریجی شیء از قوه به فعل و ماده نیز حامل این قوه به استعداد است. بنابراین حرکت مشروط به ماده و حالت بالقوه ای است که بدون آن حرکت معنی نخواهد داشت. حال اگر در عالمی ماده وجود نداشته باشد، حرکت برای آن و به تبع آن تکاملی نیز وجود نخواهد داشت. در پاسخ به اشکال می توان چنین گفت: درست است که نفس بعد از مرگ دیگر از لحاظ حرکت مادی به فعلیت رسیده است اما نسبت به حالت اصلی خود هنوز در حجاب های مختلفی قرار دارد. بنابراین نفس نوعی از قوه را نسبت به حالت های بعدی خود که حجاب های کمتری خواهد داشت دارد و باید تکامل پیدا کند تا به حالت اصلی خود که تجرد محض است نائل شود. بنابراین تکامل برزخی منافاتی با خروج از ماده نخواهد داشت. 
2-2. تکامل برزخی در قرآن و روایات 
قرآن کریم می فرماید: ماییم که مردگان را زنده می کنیم و آنچه کرده اند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز می کند همه را می نویسیم و همه چیز را در کتاب آشکار کننده ای برشمرده ایم. (یاسین 12) 
شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید که بعد از مرگ ارواح کجا می روند؟ امام صادق علیه السلام فرمود: ارواح مؤمنان در یک اتاق هایی مربوط به بهشت برزخی از غذاهای آنجا می خورند و از نوشیدنی های آنجا می آشامند. البته خوردن و آشامیدن در بهشت مانند دنیا فقط تأمین غریزه نیست، آنجا قرب هم می آورد.  



درس 22    قبر 1 

1. چیستی قبر 
ماده « ق ب ر » در اصل به معنای پنهان شدن در چیزی و آرام یافتن است. قبر در صیغه مصدری به معنای دفن کردن، و در صیغه اسمی به معنای محل دفن انسان آمده و جمع آن قبور می باشد. قبر در اصطلاح دینی عبارت است از عالمی که وقایع آن با حواس جسمانی قابل مشاهده نیست و انسان در قالب بدن مثالی بعد از مرگش تا قبل از قیامت در آن زندگی می کند. 
در تفسیر قبر به عنوان محل پرسش و عذاب دو تفسیر وجود دارد: 
الف) قبر مادی: اکثر متکلمان، محدثان و مفسران، محل سؤال و عذاب را قبر خاکی و مادی تفسیر نموده و معتقدند که مرده بعد از دفن به صورت موقت زنده شده، و پاسخگوی اعمال دنیوی خود می باشد، و در صورت گناهکار بودن یا کافر بودن در قبر خاکی عذاب خواهد شد. ادله این دیدگاه ظواهر آیات است. (بقره 28، غافر 11، حج 7، توبه 84) 
ب) قبر مثالی: بعضی از متفکران با استناد به آیه « و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون » به وجود بدن برزخی و مثالی در قبر معتقد شده اند. روایت مذکور دلالت صریح بر بدن مثالی دارد و در آن اشاره شده که روح بعد از مرگ در قالبی مشابه بدن دنیوی قرار می گیرد. 
2. سؤال قبر 
ملائکه به انسان گناهکار وعده جهنم و آتش و بر انسان مؤمن بشارت بهشت می دهند و میّت کافر را نسبت به علت نپذیرفتن حق مورد سؤال قرار می دهند. (ابراهیم 27، طه 124، نحل 28-32، واقعه 83-91، نساء 97، اعراف 37) 
درباره مخاطب سؤالات دو دیدگاه وجود دارد، برخی از متکلمان سؤال قبر را بر جسد مدفون تفسیر می کنند که روح به جسم برمی گردد و جواب سؤال دو فرشته را می دهد و برخی مثل فلاسفه با تفسیر قبر به عالم مثال سؤال را متوجه روح با بدن مثالی می دانند. 


3. استثنا شدگان از سؤال قبر 
مطابق برخی روایات سؤال قبر و همچنین پاداش و کیفر در برزخ ویژه افرادی است که ایمان محض دارند یا کافر محض هستند اما از سایر مردم موقتاً دست کشیده می شود و آنان به حال خود رها می شوند. معصومان را هم از کسانی دانستند که از سؤال قبر معاف هستند. 
4. سؤال کنندگان 
نکیر و منکر فرشته های عذاب و بشیر و مبشر فرشته های بشارت اند. دیدگاه دیگر این است که سؤال کننده از انسان نه فرشته بیرونی بلکه فرشته ای است که از خود انسان نشأت گرفته و صورت اعمال وی است. 
حکمت سؤال از میت روشن شدن تکلیف او و پاداش دادن به مؤمن و مجازات کردن کافر بیان شده است. 
5. فشار قبر 
بر اساس پاره ای از روایات برخی از امور مانند بد اخلاقی با اهل خانواده، غیبت کردن، سخن چینی از عوامل ایجاد فشار قبر آمده است. در مقابل برخی از روایات اشاره دارد اگر میّتی تلقین شده باشد یا برخی از سوره های قرآن را بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود.  

درس 23      قبر 2  

1. عمومیت و استثنا پذیری فشار قبر  
بر اساس روایات افراد کمی از فشار قبر خلاصی پیدا می کنند و انسان تبهکار گرچه در فضای باز آسمان بمیرد باز فشار قبر خواهد داشت. به حسب ظاهر اطلاق روایات این فشار قبر شامل حال مؤمن و کافر می شود. در مقابل برخی از روایات اشاره دارند بر اینکه مؤمنان گرفتار فشار قبر نمی شوند که منظورشان ائمه معصوم علیهم السلام هستند. 


2. کیفیت فشار قبر 
برخی متکلمان بر این باورند که فشار قبر در بدن اصلی اتفاق می افتد و روح به کل بدن یا برخی از اعضا برای پاسخگویی به اعمال برمی گردد و اگر کسی در قبر مورد سؤال ملائکه واقع نشود فشار قبر ندارد. برخی دیگر از متکلمان بر این باورند که به سبب ارتباطی که بین روح و بدن است درد در روح انسان ایجاد می شود و روح متوجه عذابی بر بدن می گردد حتی اگر فرض شود که صورت عذاب از ناحیه دیگری غیر از بدن عنصری بتواند بر روح وارد شود باز تأثیر عذاب به حال خود باقی است. 
3. عذاب قبر 
وجود اصل عذاب بر میت در عالم قبر مورد اتفاق عالمان اسلامی است. اما میان دانشمندان درباره متعلق عذاب که آیا بدن مادی است یا برزخی اختلاف شده است؟ برخی از متکلمان عذاب قبر را قبر مادی و خاکی تفسیر نموده و معتقدند که مرده بعد از دفن زنده شده و پاسخگوی اعمال دنیوی خود می باشد و بر مبنای فلاسفه و دسته ای از متکلمان عذاب یا پاداش مرده در قبر را بر قبر و بدن مثالی حمل می کنند. 
4. بهشت و جهنم برزخی 
غیر از بهشت و جهنم قیامت، بهشت و جهنم دیگری در عالم برزخ وجود دارد که در آن خلود نیست بلکه پایان پذیر است و تا آغاز قیامت ادامه دارد و حتی در این بهشت و جهنم تکامل و ارتقاء درجه وجود دارد. 
آیات متعددی به این بهشت و دوزخ برزخی اشاره دارند. (نحل 32، یاسین 26-27، آل عمران 169-171، غافر 45-46) 
5. تجسم اعمال در برزخ 
مطابق برخی روایات، اعمال انسان در برزخ در قالب های مثالی و برزخی تجسم می یابند و موجب سرور و لذت یا عذاب و رنج او می شوند. 
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که مؤمن به قبر خویش وارد می شود نماز او در سمت راست و زکات در سمت چپ اوست و نیکی بر او سایه انداخته است و صبر به گوشه ای می رود و هرگاه دو فرشته ای که عهده دار سؤال اویند، وارد شوند صبر به نماز و زکات می گوید: صاحب خود را دریابید و اگر عاجز شدید من او را درمی یابم. 

درس 24     جهان در آستانه قیامت 1 

1. تعریف قیامت 
کلمه عربی قیامت به معنای برخاستن است و از ماده « ق و م » مشتق شده و در اصطلاح به معنای برپا خاستن مردگان در پایان جهان آمده است. 
2. نشانه های قیامت (اشراط الساعة) 
مردم از تو درباره رستاخیز می پرسند؛ بگو: علم آن فقط نزد خداست، و چه میدانی؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد. (احزاب 63) 
3. تعریف اشراط الساعة 
اشراط جمع شرط به معنای نشانه، علامت و یا آغاز و ابتدای چیزی است و ساعت نیز به جزئی از شبانه روز گفته می شود و مراد از آن در اصطلاح قرآن قطعه ای از زمان است که قیامت در آن قطعه برپا خواهد شد. 
4. انواع نشانه های قیامت 
اشراط الساعة را به گونه های متفاوتی همچون اشراط الصغری و اشراط الکبری تقسیم کرده اند. ما در ضمن این درس به عنوان نمونه به برخی از نشانه های اجتماعی اشاره می کنیم. 
5. نشانه های اجتماعی واقع شده و یا در حال وقوع 
مراد از نشانه های اجتماعی حالات و حوادثی است که در میان انسان ها و بر محور روابط اجتماعی شکل می گیرد و ربطی به حوادث طبیعی و خارج از محدوده جوامع انسانی ندارد. 
5-1. بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 
بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آوردن دین اسلام از سوی آن حضرت به عنوان آخرین دین الهی که به دنبال خود جامعه و تمدن اسلامی به وجود آورد و تحول بنیادین در جوامع انسانی پی افکند از جمله نشانه های نزدیک شدن قیامت است. 


5-2. تبدیل ضد ارزش به ارزش 
تبدیل کارهای ارزشی به ضد ارزش و ارزشمند شدن ضد ارزش ها که در روایت های اسلامی از آن به معروف شدن منکر و منکر گشتن معروف تعبیر شده، نیز از اشراط الساعة به حساب آمده است. 
5-3. آشفتگی روابط خانوادگی و اجتماعی 
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: بد رفتاری با همسایه و گسسته شدن خویشاوندی از نشانه های قیامت می باشد. 
5-4. ظهور مفاسد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی 
این مفاسد نماد سست شدن ایمان مردم و عمل نکردن مردم به احکام دین الهی است و علاوه بر فروپاشی جوامع انسانی در حوادث طبیعی و کیهانی اثرگذار هستند و در روایات اسلامی نیز از نشانه های آغاز قیامت به شمار آمده اند. 

درس 25     جهان در آستانه قیامت 2 

1. نشانه های دینی و سیاسی 
در اینجا به برخی از نشانه های حتمی قیامت اشاره می شود: 
1-1. ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن روز را چنان طولانی کند تا امام مهدی بیاید و زمین را پر از عدل کند همان گونه که قبلا با ظلم و جور پر شده بود. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 266) 
1-2. نزول عیسی مسیح 
نزول حضرت عیسی و نماز خواندن وی پشت سر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به معنای پیروی آن حضرت از امام مهدی و از مسائل مربوط به مباحث ظهور آن امام می باشد. 


1-3. سایر علامت ها 
وقایعی همچون: خروج دجال،دابه الارض، یاجوج وماجوج با وجود تفسیر های مختلف  از انها در ردیف اشراط الساعه و نشانه های نزدیک شدن قیامت، شمرده شده اند.
2. نشانه ها واشراط کیهانی 
در کیهان شناسی هفت آسمان و هفت زمین وجود دارد و بیشتر حوادث و اشراطی که قبل از قیامت شکل می گیرد در عرض به معنای داخل آسمان اول که شامل سیارات و ستارگان و کهکشان ها می شود، اتفاق می افتد. ما در این درس به معرفی نشانه ها و اشراطی خواهیم پرداخت که قبل از آغاز قیامت در منظومه ها و ستارگان اتفاق افتاده یا خواهد افتاد. 
2-1. شق القمر 
یکی از معجزات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکافته شدن ماه در آسمان بود که در مکه و بعد از درخواست معجزه از سوی مشرکان آورده شد. 
2-2. طلوع خورشید از مغرب و دخان 
امام باقر علیه السلام می فرماید خداوند در آخرالزمان نشانه هایی را به شما نشان خواهد داد از جمله آنها است جنبنده ای در زمین، دجال، نزول حضرت عیسی ابن مریم و طلوع خورشید از مغرب. 
2-3. آتش مشرقی و دخان 
آتش برخاسته از مشرق و دخان یعنی دود، غبار و گازهای غلیظی که با لهیب و شعله همراه باشد نیز در برخی منابع از نشانه های قیامت شمرده شده است. 

درس 26     چیستی نفخ صور 
1. چیستی نفخ صور 
در لغت عربی به دمیدن باد در چیزی نفخ می گویند، و صور واژه ای کثیرالمعنی است که ریشه های متفاوتی دارد؛ یکی از آنها در زبان یمنی، اسم است برای شیپوری که در روزگاران قدیم از شاخ حیوانات ساخته می شد و به دمیدن در چنین شیپوری نفخ صور می گفتند. 
1) دیدگاه اول: وسیله ای خاص 
نفخ صور از سوی اسرافیل که یکی از ملائک بزرگ الهی است انجام خواهد گرفت. این ملک از آسمان به زمین می آید و در وسیله ای بزرگ که یک سر و دو طرف دارد و بین طرف هر رأس از دو طرف به اندازه فاصله زمین و آسمان است، می دمد و به دنبال آن اتفاقات خاصی می افتد. 
2) دیدگاه دوم: تمثیل و استعاره از جمع شدن 
برخی در تبیین نفخ صور می گویند: نه دمیدنی در کار است و نه وسیله ای بزرگ، و کلمه نفخ صور تعبیری تمثیلی است کنایه از حاضر کردن مردم برای حسابرسی روز قیامت. 
3) دیدگاه سوم: صورت ها و شکل ها 
برخی سعی کرده اند صور را مجموعه صورت ها، شکل ها، معانی و اوصاف معنا کنند، و نفخ صور را چنین معنا کرده اند که خداوند مردگان را صورت بندی می کند و در آن صورت ها می دمد و آنان را زنده می کند و یا اسرافیل به اذن الهی ارواح را در صور اجساد می دمد. 
4) دیدگاه چهارم: ستاره دنباله دار 
در این دیدگاه مراد از صور ستاره دنباله داری است که وقتی در آسمان مشاهده می شود مانند بوغ هایی که در زمان های قدیم وجود داشت، سری بزرگ و دنباله ای باریک دارند و در قیامت یکی از این سیارات دنباله دار با زمین برخورد کرده و آغازگر حوادث قیامت خواهد شد. 
با مطالعه اقوال چهارگانه می توان مطمئن شد که بر اساس منابع لغوی، شواهد روایی و سیاق ایات، دیدگاه اول به واقع نزدیک تر است،وصور وسیله ای خاص است که اسرافیل به امر خداوند با دمیدن در ان همه موجودات زنده عالم را می میراند و بعد از مدتی با استفاده از همان وسیله و با دمیدن بر ان دوباره همه مردگان را زنده خواهد کرد. 



درس 27    نفخ صور اول و حوادث بعد از آن 
1. تعداد نفخ صور 
تعدد نفخ صور بر اساس آیه (و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض الا من شاء الله ثم نفخ فیه اخری فإذا هم قیام ینظرون) (زمر 68) امری مسلم و حتمی است. بر اساس همین آیه دو بار در صور دمیده خواهد شد که هر کدام نام خاصی دارد: 
1-1. نفخه اول: نفخه مرگ 
در نفخه اول بعد از دمیده شدن در صور، صدای عظیم، مهیب و هول انگیزی برمی خیزد و با این دمیده شدن، همه خلایق می میرند و جهان به پایان خود می رسد؛ به همین دلیل آن را نفخه مرگ و آخرین نشانه از نشانه های قیامت می نامند. 
1-2. نفخه دوم: نفخه حیات 
در نفخه دوم با دمیده شدن در صور، همان صدای مهیب و هول انگیز آسمانی، دوباره تکرار می شود و این بار همه مردگان زنده شده و جهان آخرت آغاز می گردد؛ از این رو نفخه دوم را نفخه حیات و اولین مرحله قیامت می نامند. 
2. اسرافیل و دمیدن در صور اول  
کار دمیدن در صور بر عهده اسرافیل از فرشتگان والا مرتبه و مقرب الهی است و چون نفخه را به پایان می برد و همگان می میرند، حق تعالی به اسرافیل می فرماید که ای اسرافیل بمیر، او نیز می میرد و بر این حالت می ماند آن اندازه که خدا خواهد. 
3. حوادث بعد از نفخ صور اول 
3-1. وحشت و بی هوشی فرا گیر 
قرآن در مورد واقعه پس از نفخ صور از واژه « ص ع ق » استفاده کرده و در صور دمیده می شود پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است بیهوش در می افتد، مگر کسی که خدا بخواهد. « صعق » یعنی بی هوش شد و از شدت صدایی که شنیده بود، عقل از سرش پرید. 
3-2. مرگ موجودات زنده 
در این که چه کسانی می میرند دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول معتقد است که همه می میرند، مگر ملائکه بزرگ و حاملان عرش یا ارواح شهدا. 
دیدگاه دوم معتقد به مرگ همه خلایق است و هیچ موجود زنده ای جز خدای متعال باقی نمی ماند. 
3-3. بر هم خوردن ستارگان و سیارگان و فروپاشی نظام کیهانی 
الف) متلاشی شدن عرض و پودر شدن کوه ها 
(الحاقه 13-15، قارئه 1-5، مزمل 14، واقعه 1-6، مرسلات 10، طور 10، طه 105-107، تکویر 6، انفطار 3، حج 1) 
ب) شکافته شدن آسمان 
در این جا به دو دیدگاه اصلی اشاره می شود: دیدگاه اول: برخی بر اساس هیأت قدیم به افلاک نه گانه معتقد بودند و زمین را مرکز عالم می شمردند. دیدگاه دوم: تمام کرات و سیارات و کهکشان هایی که تا کنون آن ها را با چشم و ابزار و آلات دیده ایم و یا بعدا خواهیم دید آسمان اول است و بعد از آن شش آسمان دیگر قرار دارد که از دسترس دید ما و ابزار آلات علمی ما خارج است و روی هم رفته هفت آسمان مورد نظر قرآن را تشکیل می دهند. 
(طور 7-9، انفطار 1-2، مزمل 18، الحاقه 16، قیامت 12، مرسلات 9، نازعات 7، تکویر 1-2) 

درس 28     نفخ صور دوم و حوادث پس از آن 
1. نفخ صور دوم 
صور وسیله ای بزرگ است که یک سر و دو طرف دارد و فاصله بین دو طرف به اندازه فاصله زمین و آسمان است و بعد از آنکه اسرافیل در آن دمید اتفاقاتی می افتد که بار اول باعث بی هوشی و سپس مرگ موجودات زنده می شود ولی بار دوم همه خلایق زنده می شوند و قیامت برپا شده جهان آخرت آغاز می شود؛ به همین مناسبت نفخ صور دوم را نفخه حیات می نامند و آن را اولین واقعه از وقایع قیامت می شمارند. 
2. فاعل نفخ صور 
برخی گمان کرده اند که چون بعد از نفخ صور اول، خود اسرافیل نیز خواهد مرد، پس اسرافیل نمی تواند نفخه دوم را در صور بدمد و ادعا کرده اند که فاعل نفخ صور دوم، خداوند است. قائلان به زنده ماندن اسرافیل بعد از نفخه اول معتقدند که اسرافیل همانند صور اول در صور دوم نیز می دمد. 
دمیدن در صور به فرمان الهی و از طریق دمیدن اسرافیل صورت می گیرد و ما می توانیم آن را هم به خداوند نسبت دهیم و هم به اسرافیل. 
3. فاصله دو نفخه 
اگر بتوانیم فاصله زمانی بین دو نفخه را تشخیص دهیم باز هم نمی توان زمان مشخصی به عنوان فاصله دو نفخه به دست آورد، چون در آن زمان نظام کیهانی بر هم خواهد خورد و معلوم نیست این زمان تعیین شده بر حسب زمان معمولی که ما به آن عادت داریم هست یا معیار دیگری دارد. 
4. حوادث بعد از نفخه صور دوم 
4-1. ایجاد نظم جدید: نفخه صور اول، نظم حاکم بر جهان را فرو پاشیده از بین می برد و با صور دوم، نظم جدیدی بر جهان حاکم می شود. 
4-2. زنده شدن همه خلایق (بعث و نشر) بعد از این که برای دومین بار در صور دمیده شد و نظم جدیدی ایجاد گشته و خلایق زنده شدند، قیامت به صورت رسمی آغاز می شود و مرحله جدیدی از حیات شکل می گیرد. 

درس 29     بعث و نشر 
1. تعریف بعث و نشر 
کلمه بعث در کتاب های لغت، برانگیختن و روان کردن معنا شده است. واژه نشر نیز در لغت به معنای گستردن و گسترده شدن استعمال می شود. به زنده شدن و رشد و نمو هم نشر می گویند. 
2. چگونگی بعث و نشر 
بعد از دمیده شدن صور دوم کسانی که پیش از نفخه اول مرده بودند و همچنین خلائقی که با نفخه اول می میرند، همگی زنده شده و برپا می خیزند، چنان که قرآن می فرماید: (ثم نفخ فیه اخری فإذا هم قیام ینظرون) سپس بار دیگر در آن دمیده می شود و به ناگاه آنان برپای ایستاده می نگرند. 

3. چگونگی ارتباط روح و جسم به هنگام بعث 
در مورد چگونگی ارتباط روح و جسم در مرحله بعث و زنده شدن روز قیامت دیدگاه های متعددی وجود دارد؛ اما آنچه از قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام استفاده می شود، این است که معاد انسان، روحانی و جسمانی بوده و جسم در روز قیامت با تمام خصوصیات عنصری و مادی خود محشور خواهد شد. 
4. امکان بعث و نشر 
از دیدگاه عقلی از بین رفتن نظم حاکم بر عالم و ایجاد نظم جدید در آن و زنده کردن دوباره مردگان و بعث و نشر آنان، ممکن است مستلزم هیچ محالی نبوده باعث اجتماع یا ارتفاع نقیضین نمی شود و ضرر احتمالی انکار معاد به اندازه ای زیاد است که عقل برای پیش گیری از چنان ضرری، حکم به عمل بر وفق آن احتمال را می دهد. 

درس 30     حشر 
1. معنای حشر 
اهل لغت حشر را جمع کردن و گرد آوردن معنا می کنند. مراد از حشر در مباحث معاد شناسی مرحله بعد از بعث و نشر است یعنی خداوند بعد از مرحله بعث که همه مردگان برانگیخته می شوند و در عالم نشر پیدا می کنند، آنان را جمع کرده و به سمت محشر یعنی محل جمع شدن، حرکت می دهد تا مرحله حسابرسی آغاز شود. 
2. زمان حشر 
روز قیامت پنجاه موقف دارد که اگر هر کدام هزار سال طول بکشد، کل روز قیامت پنجاه هزار سال خواهد بود. اگر مراد ما از حشر همان قیامت باشد زمان آن پنجاه هزار سال است، اما اگر حشر را یکی از مواقف قیامت بشماریم زمان آن هزار سال خواهد بود. 
3. مکان حشر 
جایی که حشر در آن اتفاق می افتد و خلایق جمع شده به آنجا سوق داده می شوند محشر می گویند و با صفات متعددی توصیف گشته که به برخی از آنها اشاره می شود: 
1) سرزمین محشر منطقه ای گرم است که همگان از شدت گرما عرق خواهند کرد. 
2) در سرزمین محشر تاریکی و روشنایی و نور و ظلمت وجود دارد. 
3) محشر سختی، تشنگی و گرسنگی دارد.
4) در محشر امکان بخشیدن یکدیگر وجود دارد. 
5) همگان در محشر جمع خواهند شد و ازدحام و شلوغی آن را فرا خواهد گرفت. 

4. محشور شوندگان 
4-1. انسان ها 
انسان به دلیل عقل و شعور و اختیاری که دارد، کارهایش یعنی افعالی را که انجام داده یا از انجام آن ها سر باز زده، مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت. 
4-2. جنی ها 
جنی ها نیز مانند انسان ها موجوداتی مختار هستند و آفریده شده اند تا خداوند را عبادت کنند. همه جنیان از اختیار خود به خوبی استفاده نکرده، برخی هدایت یافته و برخی نیز گمراهی را انتخاب می کنند؛ از این رو طبیعی است که در آخرت محشور شوند تا مورد حسابرسی قرار گیرند. 
4-3. حیوانات 
بازگشت و حشر حیوانات برای حسابرسی در قیامت از مسائل اختلافی بین متکلمان و مفسران بوده و در این مورد دو دیدگاه کلی وجود دارد: 
دیدگاه اول بر این باور است که بعث و حشر یعنی زنده شدن در قیامت برای حسابرسی و به دنبال آن گرفتن ثواب کارهای خوب و یا عقاب شدن برای کارهای زشت، برای موجوداتی است که دارای عقل و شعور بوده و خداوند بدان ها اختیار انتخاب خوب و بد را داده است و حیوانات چنین امکانی را نداشته و نه عقلی دارند و نه حق انتخاب بین خوب و بد را. 
دیدگاه دوم معتقد است که حیوانات نیز در قیامت محشور خواهند شد و دو ادله دارند: 
1) حیوانات نیز مانند انسان ها دارای فهم و شعور هستند و داستان مورچگان و هدهد با حضرت سلیمان در قرآن این مسأله را اثبات می کنند. (نمل 18، نمل 20و21) 
2) برخی دیگر از آیات، دلالت بر فراگیر بودن حشر دارند و آن را شامل حیوانات می دانند. (مریم 93-95، انعام 38) 



درس 31    چگونگی حشر 

1. گروهی بودن حشر   
انسان ها در تمام مراحل بعث و حشر به سوی محشر، تنها هستند و نسب و روابط خویشاوندی در این مراحل وجود ندارد و همه آنها تک و تنها این مراحل را خواهند پیمود. این تنها آمدن به معنای بی همراه بودن نیست، بلکه به معنای بدون فرزند و خویشاوند بودن است. (بنابراین همه خلایق به هنگام حشر تنها و بدون خویشاوند هستند با این همه همراه دارند و به صورت گروهی و فوج فوج جمع شده و به سوی محشر گسیل خواهند شد.) یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا. نبأ 18. 
2. تفاوت حالات و قیافه ها 
قیافه های اهل محشر مثل قیافه های اهل دنیا نیست و تغییرات مهمی در قیافه ها ایجاد خواهد شد و هر کس، حالی خاص خواهد داشت. 
برخی از محشور شدگان کور، کر و لال بوده و بر صورت هایشان محشور خواهند شد، برخی نیز چشمانشان کبود خواهد بود. همچنین در قیامت برخی با لباس و برخی عریان محشور خواهند شد. 
3. سختی روز محشر 
بعث و برانگیخته شدن از قبر سخت و دشوار است و روز حشر هم که به دنبال بعث خواهد بود نیز سخت و وحشت آفرین بوده و محشور شوندگان دچار هراس و ترس خواهند شد. البته مؤمنان در آن روز از آن ترس و دلهره در امان خواهند بود. 
4. گرفتاری های محشور شدگان 
(پس چون فریاد گوش خراش در رسد؛ روزی که آدمی از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش می گریزد، در آن روز، هرکسی از آنان را کاری است که او را به خود مشغول می دارد) عبس 33-37 
بنابراین گرفتاری روز محشر دامن همه را می گیرد و همگان گرفتار کاری خواهند بود. 


درس 32     وقایع بعد از حشر  
رابطه تنگاتنگی بین انسان و عملش وجود دارد و آثار برخی از کارها در کمترین زمان ممکن در همین دنیا به خود انسان برمی گردد، اما برخی از اعمال و رفتارهای انسان تأثیرات وسیعی داشته و در این دنیا امکان بازگشت آثار همه این اعمال به خود انسان، وجود ندارد؛ از این رو بعد از آن که انسان می میرد و وارد عالم برزخ می شود، خود اعمال را می بیند. اما عالم برزخ هم تمام شده و انسان وارد عالم آخرت خواهد شد و در این عالم مراحلی را طی خواهد کرد که در برخی از آن مراحل هم امکان تغییر وجود دارد. در ادامه برخی از این مراحل را بیان می کنیم. 
1. بخشش قبل از حسابرسی 
در قیامت بنابر وعده ای که در روایات داده شده، خلایق به هنگام ورود به محشر، فرصتی می یابند تا همدیگر را بخشیده و با گذشت از تقصیرات سایرین، امکان گذشت از تقصیرات خویش از سوی دیگران را پیدا کنند و از برخی کارهای بد و زشت خود رهایی یابند. 
2. عبور از محشر بدون حساب 
2-1. مؤمنان خالص 
کسانی که کارهایشان خالص بوده و برای رضای خداوند انجام می دهند و حب و بغضشان برای خدا بوده مؤمنان راستین هستند. در برخی روایات به مادران فداکاری که با همسران خود نیز رفتار نیکی داشته باشند، امید ورود به بهشت آن هم بدون حساب داده شده است. 
2-2. مشرکان 
دومین گروهی که از حسابرسی در محشر استثنا شده اند، مشرکان هستند. این گروه به جای ورود بدون حساب به بهشت به غیر حساب؛ وارد دوزخ خواهند شد. 

درس 33     حسابرسی اعمال 
مهم ترین واقعه قیامت واقعه حسابرسی و رسیدگی به اعمال و رفتارهای انسان است. در اینجا به چگونگی این حسابرسی می پردازیم. 
1. گونه های حسابرسی  
1-1. حسابرسی آسان 
حسابرسی آسان دو معنا می تواند داشته باشد: اول اینکه به سبب کم بودن اعمال زشت و قبیح و کثرت کارهای خوب، رسیدگی به اعمال انسان، راحت و سریع باشد و دوم اینکه در حسابرسی سخت گیری نشده و از برخی کارها چشم پوشی شود. 
1-2. حسابرسی سخت و شدید 
در حسابرسی سخت، شخص گناهان بسیاری انجام داده و یا بار سیئاتش سنگین است به همین جهت رسیدگی به حساب او صعب، سخت و زمانبر است. 
2. سؤال های زمان حسابرسی 
موضوع این سؤال ها در یک نگاه کلی به افعال اختیاری انسان برمی گردد. برخی از سؤال ها مربوط به رفتارهای فردی انسان و برخی دیگر از سؤال ها به جامعه و امت برمی گردد. 
2-1. حب اهل بیت علیهم السلام 
مهم ترین سؤال روز حسابرسی، سؤال از محبت اهل البیت است؛ همان حب و مودتی که اجر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار می آمد. 
2-2. نعمت های الهی 
خداوند نعمت های فراوانی در اختیار انسان قرار داده، ولی از همه آنها بازخواست نخواهد کرد، بلکه فقط برخی از آنها مورد پرسش واقع خواهد شد ولو کاری کوچک مثل همراهی با یک شخص باشد. 
2-3. عهد و پیمان 
برای عهد در قرآن معانی متعددی شمرده اند، گاهی به معنای پیمان نامه است (معارج 32) و گاهی نیز به معنای منصب الهی و امامت آمده (بقره 124). 
به نظر می رسد همه عهد ها در قیامت مورد سؤال واقع خواهند شد (اسراء 34). 
2-4. مأموریت های الهی 
خداوند برای هدایت انسان ها پیامبرانی فرستاده و در قرآن تصریح شده که هم از پیامبران درباره چگونگی انجام مأموریتشان، سؤال خواهد کرد و هم از مردمانی که مخاطب آن حضرات بودند. (اعراف 6) 
2-5. اعضاء بدن 
خداوند متعال نعمت های فراوانی به انسان داده و در میان آنها اعضاء بدن، نقش مهمی در رسیدن انسان به مقام عبودیت یا عصیان و طغیان و در قیامت از چگونگی استفاده از این اعضاء سؤال خواهد شد. (اسراء 36) 
2-6. نماز 
در آخرت ابتدا از نماز سؤال خواهد شد که چگونه انجام داده شده بعد به پرسش از سایر اعمال عبادی پرداخته خواهد شد. 
3. حسابرس 
در نظام حسابرسی آخرت، خود شخص هم دخالت دارد و با آنکه خداوند حسابرس است، ولی این حسابرسی بر اساس نظامی خاص و الگوی مناسب آخرت، صورت خواهد گرفت و طرف های مختلف در آن شرکت خواهند کرد. 

درس 34     عرضه ی اعمال 
در تفاسیر به عرضه ی کتاب اعمال تعبیر می شود (زلزله 8) 
1. معنای لغوی کتاب 
واژه کتاب به معنای جمع کردن شیء یا کنار هم قرار دارن یک شیء با شیء دیگر و ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر، می باشد. 
2. کاربرد واژه ی کتاب در قرآن 
2-1. در امور دنیوی 
در قرآن کریم در آیات متعددی مراد از کتاب مجموعه اوراق و نوشته های کنار هم می باشد (بقره 79) و گاهی نیز به کتاب خاص یعنی به نوشته های خاصی اشاره دارد که نزد بنی اسرائیل بوده. 
2-2. امور اخروی 
1) کتاب تکوینی: مراد از کتاب تکوینی مجموعه اعمال انسان است که کنار او جمع شده با او در عالم برزخ بوده و همراه او در قیامت محشور خواهد شد. (آل عمران 30) 
2) کتاب تدوینی: کتابی که اعمال انسان در آن ثبت شده و این کتاب مانند کتاب های دنیایی قابل قرائت و خواندن است. (انشقاق 10، الحاقه 19) 

3. اقسام کتاب اعمال اخروی 
3-1. کتاب فردی
 کتاب فردی به افراد تعلق داشته و هر شخصی کتاب خاص خود را دارد و تمام جزئیات اعمال او در آن ثبت می شود. (اسراء 13-14) 
3-2. کتاب جامعه 
این کتاب به شخص خاصی تعلق ندارد، بلکه به امت ها و جامعه ها اختصاص دارد؛ یعنی هر جامعه ای کتاب خاص خود را خواهد داشت که غیر از کتاب فردی افراد جامعه است. 
4. نویسنده ی کتاب ها 
خداوند همه کارها را با اسباب و وسایط خاصی انجام می دهد و عمل نگارش هم با خواست خداوند از سوی نویسندگان خاصی که گاه کاتبان بزرگوار نامیده می شوند صورت می پذیرد. (انفطار 10-12) 
5. چیستی کتاب اعمال 
5-1. دیدگاه اول: یگانگی کتاب و اعمال 
بعضی از دانشمندان اسلامی معتقدند که کتاب اعمال، همان حقیقت اعمال انسان است و این یعنی هردو یکی هستند. 
5-2. دیدگاه دوم: یگانگی کتاب و روح 
نامه اعمال اشاره ای است به روح و نفس انسانی؛ چرا که آثار همه اعمال در روح و نفس باقی می ماند و در قیامت مانند کتابی نشانگر کارهای گذشته انسان خواهد بود. 
5-3. دیدگاه سوم: یگانگی کتاب و آثار عمل 
نامه اعمال در حقیقت، آثار تکوینی اعمال انسان است که در آخرت تجلی می کند. این اثار در دنیا برای ما محسوس و قابل درک نیست، اما بی شک آنها وجود دارند و در روز قیامت که بصیرت پیدا می کنیم، همه این ها را می بینیم و آن ها را تصدیق می کنیم. 
درس 35      میزان اعمال  
1. تعریف میزان 
وسیله سنجش در زبان عربی « میزان » نامیده می شود. انسان ها در امور مختلف زندگی نیازمند سنجش و ارزیابی اشیاء هستند؛ چرا که ارزش هر چیز به انطباق آن با معیارهای از پیش مشخص شده بستگی دارد. 
در قرآن و روایات میزان به معنای وسیله اندازه گیری به کار گرفته شده است. (هود 85) 
وسیله سنجش در مسائل اجتماعی، سیاسی، دینی و غیره تمام ارکان دین (پیامبران، امامان و احکامش) می باشد. 
2. میزان در روز قیامت 
در روز قیامت اعمال بندگان با ابزاری خاص، سنجیده و وزن کشی خواهد شد. اما درباره  ماهیت این ابزار و چیستی آن چند دیدگاه وجود دارد: 
2-1. دیدگاه اول: محسوس بودن میزان و ابزار سنجش 
اینان معتقدند از آنجا که اعمال انسان ها دارای مقدار و کم و کیف هستند این میزان ها باید توانایی سنجش آن ها را داشته باشند، پس می توانیم بگوییم این میزان ها اموری محسوس و ملموس هستند که برای سنجش اعمال محسوس و ملموس انسان ها آماده شده اند. 
2-2. دیدگاه دوم: نامحسوس بودن میزان و ابزار سنجش 
برخی دیگر معتقدند اعمال و کارهای انسان، جسم نیستند و عرض هستند بنابراین قابل سنجش با وسایل محسوس و ملموس نیستند و مراد از میزان که در منابع دینی آمده عدل است. 
3. چگونگی سنجش اعمال 
درباره چگونگی سنجش اعمال هم اختلاف دیدگاه وجود دارد: 
دیدگاه اول معتقد است که خود اعمال سنجیده می شوند. 
دیدگاه دوم براین باور است که در قیامت خداوند فهرستی از اعمال و کارهای انسان را در کتابی ثبت کرده و به وسیله آن کتاب سنجیده می شود. 
دیدگاه سوم معتقد است که نور و ظلمت میزان هستند. 
دیدگاه چهارم می گوید: خداوند در آن دنیا اعمالی مانند اعمال انسان خلق خواهد کرد و آن اعمال سنجسده خواهند شد. 
دیدگاه پنجم بر این باور است که چگونگی سنجش برای ما روشن نیست. 
4. عوامل سنگینی میزان اعمال 
به بعضی از این عوامل در اینجا اشاره می کنیم: 
4-1. ذکر خداوند 
4-2. درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و آل پیامبر علیهم السلام. 
4-3. اخلاق نیکو 
 
درس 36     شهادت شاهدان 
1. معنای شاهد و شهادت 
ماده ی « ش ه د » به معنای آگاهی پیدا کردن به یک چیز از طریق حضور در نزد آن شیء و دیدن آن است و شهود هم به معنای حاضر بودن و مشاهده با چشم یا بصیرت می باشد و شهادت یعنی اطلاع دادن از چیزی که با حضور خود آن را بالعیان دیده است. 
2. شاهدان 
2-1. گونه اول: شاهدان تکوینی و مجبور 
خداوند جهان را بر اساس نظم علی و معلولی آفریده و رابطه بین علت و معلول ضروری است، بنابراین وقتی علت تامه باشد، معلول هم خواهد بود. در مسأله شهادت روز قیامت برخی از شاهدان به صورت ساختارمند و بر اساس نقش تکوینی خود به نفع یا ضرر انسان شهادت خواهند داد. از میان آن ها دو مصداق نمود بیشتری دارند: 
1) اعضای بدن (کهف 49، نور 24، فصلت 20-21) 
2) زمین (امالی طوسی، ص 534، الکافی ج 3 ص 455) 
     
2-2. گونه دوم: شاهدان انسانی و مختار  
عالم محضر خداوند است و خداوند شاهد رفتارهای انسان ها است و در جهان آخرت نیز براساس همین شهادت بین انسان های نیکوکار و بدکردار داوری خواهد کرد. 
مصداق مشخص شاهدان مختار: 
1) حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مهم ترین شاهد روز قیامت خواهد بود. (نساء 41، نحل 89) 
2) معصومان یعنی کسانی که خداوند به آنها مقام عصمت داده و در میان امت های مختلف برای هدایت آنان فرستاده شده اند از جمله شاهدان روز قیامت هستند. (نحل 84، بقره 143) 

3. چگونگی شهادت 
در تبیین چگونگی شهادت اعضاء بدن دو دیدگاه کلی وجود دارد: 
دیدگاه اول این شهادت را بر اساس اصل تجسم عمل تبیین می کند و شهادت اعضاء را حضور اعضائی که آثار اعمال در آنها تجسم یافته تفسیر می کند. 
دیدگاه دوم معتقد است یا خداوند در تک تک اعضاء بدن قدرت سخت گفتن و شعور قرار می دهد و یا این که خود آنها شعور و قدرت تکلم ندارند بلکه خداوند آنها را محل ظهور کلام و کشف حقایق قرار داده است. 
4. علت نیاز به شهادت 
شهادت اعضاء به این جهت است که مجرمان هنگامی که به سبب کارهای خود به جهنم می روند به گمان رهایی از عذاب کارهای خود را انکار می کنند، ولی شهادت اعضاء به آنها می فهماند که انکار فایده ای ندارد و راهی برای رهایی نیست. 

درس 37     شکایت شاکیان   
1. چیستی شکایت و چرایی آن 
شکایت در لغت به معنای اظهار اندوه و درد است اما گاهی هدف از شکایت بازخواست کسی که عامل و سبب پیدایش ناملایمات بوده است. در روز قیامت برخی از اشخاص از انسان شکایت خواهند کرد که به این معناست که از وی بازخواست خواهد شد و به همین جهت لازم است او در این دنیا به گونه ای رفتار کند که در آن دنیا بازخواست نشود. 
2. شکایت کنندگان 
حسابرسی و بازخواست روز قیامت، مدلول عقل و منطوق آیات و روایات متعدد می باشد و همان گونه که در این حسابرسی شاهدانی برای اثبات عمل انجام یافته، حاضر خواهند شد شاکیان و مدعیانی نیز وجود خواهند داشت. 
2-1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 
هدایت مردم هدف اصلی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می باشد و هرگاه این هدایت مورد بی توجهی قرار گیرد باعث تألم ایشان شده سبب شکایت می شود. (فرقان 30) 
2-2. اهل بیت علیهم السلام 
اهل بیت علیهم السلام ادامه دهندگان راه رسول خدا صلی الله علیه و آله و هادیان انسان به سوی سعادت دنیوی و اخروی هستند و بی توجهی به دین عامل نارضایتی آنان و شکایتشان خواهد شد. (الخصال ج 1 ص 175)
2-3. برخی از علما 
وارثان پیامبران و امامان دانشمندان هستند و آنان نیز عهده دار هدایت انسان ها بوده و عدم اعتنا به دین باعث تألم آنان و شکایتشان خواهد شد. (الکافی ج 2 ص 613) 
2-4. نعمت های الهی 
نعمت های مادی و معنوی که خداوند در اختیار ما قرار داده وسیله ای برای رسیدن به هدایت می باشند و طبیعی است که در جهان آخرت از چگونگی استفاده از این نعمت ها پرس و جو و حسابرسی شود. این شکایت کنندگان عبارتند از: 
الف) قرآن (الکافی ج 2 ص 596) 
ب) مسجد (امالی طوسی ص 696، الخصال ج 1 ص 175) 
مساجد به نزد خداوند متعال از همسایگان خود که در آن مساجد حاضر نمی شوند و نمازهای خود را در آن نمی خوانند شکایت می برند. 

درس 38     صراط    
1. تعریف صراط  
واژه صراط در لغت به راه و یا راه آسان معنا شده و در معنای اصطلاحی پلی که بر روی جهنم قرار گرفته و همه انسان ها در قیامت از آن عبور خواهند کرد اطلاق شده است. 
2. اقسام صراط 
2-1. صراط تکوینی و تشریعی 
قوانین قطعی و تخلف ناپذیری وجود دارند که موجودات ممکن، تحت حاکمیت آن ها به سمت کمال حرکت می کنند این قوانین را در اصطلاح صراط تکوینی می نامند. علاوه بر این راه تکوینی مجموعه ای از قوانین و احکام شرعی است که خداوند پیروی از آنها را لازم کرده ولی انسان می تواند آنها را به کار بسته یا ترک کند که در اصطلاح صراط تشریعی نامیده می شود. 
2-2. صراط دنیوی و اخروی 
صراط دنیا همان امام معصوم است که باید از او فرمان برد، هرکس او را در دنیا بشناسد و به هدایتش اقتدا کند، از صراط اخروی که پلی بر روی جهنم در آخرت است نیز بگذرد و هرکس او را در دنیا نشناسد قدم هایش بر صراط می لغزد و به آتش دوزخ می افتد. 
3. ویژگی های صراط 
1) صراط از روی جهنم رد می شود و به سمت بهشت می رود. 
2) از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر است. 
3) همه باید از صراط عبور کنند. 
4) سرعت عبور از صراط متفاوت است. 
5) بنابر برخی روایات صراط پستی و بلندی داشته و پیمودن آن سه هزار سال زمان لازم دارد. 

4. موقف های صراط 
درباره چیستی و چگونگی مواقف و عقبات صراط دو دیدگاه وجود دارد: 
دیدگاه اول توصیفات ظاهری که در روایات آمده را بدون تأویل می پذیرد و بر همان معنای ظاهری حمل می کند. بر همین اساس اسم هر فریضه و امری و نهیی عقبه ای شمرده شده است مانند عقبه ولایت، عقبه صله رحم، عقبه نماز و غیره. 
دیدگاه دوم توصیفات وارد شده درباره عقبات را تأویل کرده و آنها را کنایه ای از سختی سؤال و حسابرسی قیامت به شمار می آورد. 

درس 39      رابطه عمل انسان با جزا 
1. تعریف عمل و جزا 
کلمه عمل همان معنای فعل را می دهد؛ واژه فعل به معنای کردار و اثری است که اثرکننده بر جای می گذارد. لفظ جزا در لغت به معنای مکافات، پاداش و سزای بر چیزی می باشد. 
2. دیدگاه ها درباره رابطه فعل و جزا 
2-1. دیدگاه اول: عرض بودن عمل و فعل انسان و فنای آن 
برخی بر این باورند که کار صادر شده از انسان عرض بوده و به محض صدور از انسان از بین می رود و ثواب و عقاب مترتب بر عمل ارتباط عینی با خود عمل ندارد و خداوند در قبال هر عملی، ثواب و عقاب می آفریند، یعنی ارتباط بین کیفر و عذاب اخروی همانند ارتباط جرم و جریمه دنیوی اعتباری است و خداوند جاعل و خالق عذاب است. 
عده ای دیگر با آنکه فعل انسان را عرض می دانند، ولی رابطه اعتباری را قبول نداشته و به رابطه تکوینی بین عمل و جزا معتقد هستند؛ یعنی هر کاری را که انسان انجام داده اثری از آن در نفسش نقش می بندد و هنگامی که این عمل تکرار می شود، آن نقش، ملکه راسخه می گردد. 
2-2. دیدگاه دوم: بقای عمل به فعل انسان 
این دیدگاه معتقد است که جزای اخروی، خود عمل خواهد بود و از این ارتباط تعبیر به تجسم عمل می کند. طرفداران این دیدگاه دو دسته اند: عده ای معتقدند هر عملی انسان حقیقتی واحد است که در هر عالمی به صورتی در می آید؛ در عالم دنیا به صورت عرض و در آخرت به صورت اجسام لذت بخش یا عذاب آور نمایان می شود. 
عده ای دیگر بر اساس تبدل ماده و انرژی معتقدند: اعمال انسان نیروهایی هستند که از انسان جدا شده و در فرآیندی خاص تبدیل به ماده می شوند و این فرآیند یعنی تبدل انرژی به ماده الآن در حال تحقق یافتن است. 
قائلان به اتحاد عمل و جزا به آیات متعددی استناد می کنند: (کهف 49، نجم 39، آل عمران 30) 

درس 40      شفاعت در روز قیامت  
1. تعریف شفاعت 
کلمه شفع به این معناست که آن شیء، تک و فرد نیست، بلکه زوج می باشد و شفاعت که از ریشه شفع گرفته شده نیز به معنای منضم کردن چیزی به چیزی برای به دست آوردن نتیجه مطلوب آمده است. متکلمان برای این معنا از شفاعت سه مصداق ذکر کرده اند: 
1-1. شفاعت تکوینی 
قانون علیت و نظام سبب و مسبب بر کل جهان حاکم است و خداوند امور را بر اساس اسباب جاری می سازد و علل و اسباب در معلول و مسببات اثر گذار هستند؛ این نوع از تأثیر گذاری اسباب و علل مادی بر معلول هایشان چون متوقف بر اذن و اجازه خداوند است آن را شفاعت تکوینی و آن اسباب را شفیع می گویند. 
1-2. شفاعت رهبری 
در این دنیا پیامبران و اولیای الهی با همراهی کردن انسان ها آنان را از افتادن در گناهان و عواقب چنین اعمالی باز می دارند. این همراهی و هدایت به معنای تنها نگذاشتن انسان ها در دنیا است و از نگاه لغت شفاعت نامیده می شود. 
1-3. شفاعت اصطلاحی 
از نگاه متکلمان شفاعت اصطلاحی عبارت است از رسیدن رحمت و مغفرت و فیض الهی به بندگان از طریق اولیاء و برگزیدگان. یعنی با منضم شدن خواهش برگزیدگان به عمل انسان رحمت الهی شامل حال انسان می شود. 


2. دلایل وجود شفاعت در قیامت 
شفاعت گناهکاران نزد خداوند از سوی افرادی که از خداوند اذن دارند، امری ممکن بوده و هیچ محظور و مانع عقلی ندارد و از آنجا که در منابع دینی بر وقوع شفاعت در جهان آخرت تأکید شده بنابراین در وقوع آن هم شکی باقی نمی ماند. شفاعت تعارضی با قوانین و سنن حاکم بر هستی هم ندارد و اتفاقا یکی از قوانین حاکم بر هستی است. 
2-1. آیات 
بیش از بیست و پنج آیه به مسأله شفاعت اشاره کرده اند، مانند: (طه 109، بقره 255، یونس 3، سبأ 23) 
2-2. روایات 
امام صادق علیه السلام می فرمایند: هرکس سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست: معراج، سؤال قبر و شفاعت. 
باز از امام صادق علیه السلام نقل شده که: از اولین و آخرین ها کسی نیست جز آنکه به شفاعت محمد صلی الله علیه و آلیه و سلم در روز قیامت نیازمند است. 
3. شفاعت کنندگان 
3-1. پیامبران 
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سه گروه در روز قیامت شفاعت می کنند و شفاعتشان پذیرفته می شود، پیامبران، بعد علما و بعد شهدا. 
3-2. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 
امام باقر از رسول خدا نقل می کنند که فرمود: به من شفاعت داده شده است. 
3-3. اهل بیت و اوصیاء 
امام باقر علیه السلام می فرماید: شفاعت رسول خدا در میان امتش است و شفاعت ما در میان شیعیان خواهد بود. 
3-4. مؤمنان 
امام باقر علیه السلام می فرماید: کمترین مؤمنان از حیث شفاعت حد اقل سی انسان را شفاعت خواهد کرد. 

درس 41      ضوابط و آثار شفاعت  
مقدمه 
شفاعت قانونی الهی است که همانند سایر قوانین در نظام هستی فعالیت می کند. 
ثانیاً شفاعت قانونی است که تنافی و تعارضی با قدرت و اختیار الهی ندارد. 
ثالثاً شفاعت اصطلاحی که در قیامت اتفاق خواهد افتاد برخی شرایط عام دارد. 
1. شرایط شفاعت کنندگان 
کسانی می توانند به این امر اقدام کنند که: اولاً از جانب خداوند دارای اذن و اجازه باشند. (طه 109) ثانیاً نزد خداوند تعالی عهدی داشته باشند. (مریم 87) 
2. شرایط شفاعت شوندگان 
کسی که مورد شفاعت قرار می گیرد باید به توحید اعتقاد داشته و بر خداوند شرک نورزند. علاوه بر این شفاعت شونده باید به شفاعت رسول الله صلی الله علیه و آله باور داشته باشد. 
3. مبانی شفاعت 
3-1. دشمنی با اهل بیت علیهم السلام 
امام باقر علیه السلام می فرمایند: شفاعت پذیرفته می شود، ولی درباره دشمن اهل بیت پذیرفته نیست. 
3-2. مخالفت با احکام شرعی خاص 
انجام برخی کارها و یا ترک برخی از تکالیف شرعی مانع شفاعت می شود. مثل سبک شمردن نماز، شرب خمر، حاکم ظالم، غالی در دین و ... 
4. گستره ی شفاعت 
شفاعت بعد از اتمام حسابرسی و پایان مواقف قیامت آغاز می شود. اما پایانی برای آن نیست و بعد از پایان حسابرسی و حتی بعد از ورود گناهکاران به جهنم باز شفاعت وجود خواهد داشت و برخی از اهل جهنم با شفاعت از آن خارج خواهند شد. 


5. آثار اعتقاد به شفاعت در دنیا 
شفاعت سببی است جهت امید آفرینی برای کسانی که در اثر برخی گناهان دچار ناامیدی شده اند و روشی است برای پیوند دادن این گونه افراد با پیامبران و امامان معصوم تا بتوانند با توجه به آنان و تمسک به ایشان راه را در این دنیا یافته و در آخرت از همراهی با آنان سود ببرند. 

درس 42     شبهات شفاعت  
1. عدم امکان شفاعت 
شفاعت امکان وقوع ندارد؛ زیرا کسانی که از آنها طلب شفاعت می شود مرده اند و نمی توانند نفع یا ضرری برای خودشان داشته باشند پس چطور می توانند دیگران را شفاعت کنند. 
پاسخ 
اولاً به هنگام مرگ با آن که روح انسان از بدن او جدا می شود ولی همچنان به حیات برزخی خود ادامه می دهد از این رو مردگان نیز صدای ما را می شنوند. 
ثانیاً توانایی نفع و ضرر رساندن شخص به دست قدرت الهی است. 
ثالثاً کسی که از پیامبر یا سایر اصحابانِ اذن شفاعت، طلب شفاعت می کند، شفاعت روز قیامت است. 
2. شفاعت و نیاز به وجود واسطه بین خدا و انسان 
اعتقاد به شفاعت، نشانه نیاز انسان به وجود واسطه بین او و خدایش هست در حالی که خداوند می فرماید، خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است. بنابراین چون نیازی به واسطه نداریم نیازی به شفاعت هم نیست. 
پاسخ 
از رگ گردن نزدیک تر بودن خداوند به انسان منافاتی با حکمت خداوند ندارد و باعث نمی شود که خداوند در عالم هستی، نظام مشخص و سازمان منظم برقرار نکند، بلکه برعکس به دلیل حکمت، نظمی عالی بر جهان حاکم است و خداوند تمام امور را با اسباب و علل انجام می دهد. 
3. منافات شفاعت با عدل الهی 
بعضی گمان می کنند شفاعت سبب برداشتن عقاب می شود و برداشتن عقاب یا عدل است یا ظلم؛ اگر عین عدل است پس اصل عقاب از جانب خداوند ظلم بوده و اگر ظلم است و وجود عقاب لازمه عدل است پس شفاعت شافعان و اقدام آنان برای برداشتن عقاب ظلم است. 
پاسخ 
برداشتن عقاب نه ظلم است و نه عدل بلکه فضل است یعنی خداوند بر اساس عدل خویش برای تبهکاران عذاب معین کرده است، بر اساس فضل خود برای شفیعان اذن شفاعت داده و عقاب را از شفاعت شده ها برمی دارد. 
4. باطل بودن طلب شفاعت 
برخی گمان کرده اند طلب شفاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مستلزم شرک است و ادعا می کنند با طلب شفاعت از غیر خداوند او را شریک خدا قرار داده و مشرک شده در نتیجه کافر محسوب می شویم. 
پاسخ 
اولاً طلب استغفار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و واسطه قرار دادن آن حضرت شرک نیست، چون خود خداوند چنین اذنی داده است.(نساء 64) 
ثانیاً روایات متعددی وجود دارد که در آنها اصحاب در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم طلب شفاعت کرده اند. 
5. تشابه شفاعت خواهی با کار مشرکان 
از آنجا که شفاعت خواستن از غیر خدا شبیه کار مشرکان است پس آن را باید ترک کنیم. (یونس 18)  
پاسخ 
اولاً مشرکان هم بت ها را عبادت می کنند و هم برای آنان مقام شفاعت قائل بودند در حالی که مسلمانان چنین اعتقادی ندارند. 
ثانیاً شفاعت اذن و اجازه می خواهد که بت ها چنین اذن و اجازه ای نداشتند و کار مشرکان باطل بود. 
ثالثاً مشرکان بر این باور بودند که بت ها از جمله اصحاب و علل بوده و در این دنیا به آنها سود و ضرر می رسانند و به همین دلیل از آنان طلب یاری می کردند در حالی که شفاعت اصطلاحی مربوط به روز حسابرسی و قیامت است. 
6. مهربان تر بودن شفاعت کنندگان از خداوند  
شفاعت کنندگان از خداوند مهربان تر هستند، چون خداوند می خواهد گناهکاران را عقاب کند ولی شفاعت کنندگان با شفاعت خود نمی گذارند شخص گناهکار عقاب شود. 
پاسخ 
شفاعت کنندگان در این عالم تحت نظام ربوبیت الهی و با اذن خداوند شفاعت می کنند پس در واقع شفاعت جلوه رحمت الهی است که شفاعت کنندگان وسیله اجرای آن هستند. (طه 109) 

درس 43     اعراف 
1. تعریف اعراف و جایگاه آن 
اعراف در لغت مکان هایی هستند که از اطراف خود جدا بوده برخلاف آنها ویژگی هایشان شناخته شده ترند. و اگر به معنای یال اسب و تاج خروس بدانیم باز به معنای مکان های بلند و مرتفع خواهد بود. 
در قرآن نیز اعراف به معنای مکانی بلند که میان بهشت و جهنم واقع شده به کار رفته است. (اعراف 46) 
بنابراین اعراف مکانی بلند است که عده ای در آنجا ایستاده اند و از آنجا کسانی که بهشتی شده اند و آنانی که جهنمی شده اند را شناخته و هردو گروه را مورد خطاب قرار می دهند. 
2. اصحاب اعراف 
بیشتر مفسران و متکلمان امامیه مردان اعراف را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام می دانند و معتقدند آن حضرات هستند که بهشتیان و جهنمیان را از سیمایشان شناخته آنها را از هم جدا می کنند. 

درس 44     بهشت 1 
1. چیستی ثواب 
ثواب از کلمه ثوب گرفته شده و ثوب به معنای بازگشت بعد از رفتن می باشد. این بازگشت می تواند به عنوان جزای خیر باشد و می تواند به عنوان جزای شر باشد زیرا به هر دو گونه ثواب اطلاق می شود. 
2. علت دادن ثواب 
در پاسخ این سؤال متکلمان دو دسته شده اند: دسته اول متکلمان معتزلی و برخی از امامیه هستند که استحقاق انسان به دریافت پاداش در برابر کاری که انجام داده اند را علت دادن ثواب می دانند. و برای این باور خود دو دلیل می آورند: 
دلیل اول این است که تکالیفی که خداوند به انسان داده مشقت آور است و تکلیف شاق بدون دادن عوض قبیح بوده و از حکیم صادر نمی شود. دلیل دوم هم آیه قرآن است که می فرماید: ایشان اهل بهشتند که به پاداش آنچه انجام می دادند جاودانه در آن می مانند. 
دسته دوم علت ثواب را تفضل می شمارند و می گویند هیچ کس بر خداوند حقی ندارد و کارهایی که ما انجام می دهیم در مقابل نعمت های فراوان الهی و برای شکرگزاری آنها بوده و ما را مستحق جزا و ثواب نمی کند. 
3. مکان ثواب دادن 
در مورد بهشت دو اسم بیشتر به کار گرفته می شود: 
1- جنت: این اسم از جنّه به معنای پوشاندن و مستور کردن گرفته شده است. به باغ و بستانی که درختانش روی زمین را پوشانده باشد جنّه می گویند و چون انسان های نیکوکار بعد از حسابرسی در قیامت به مکانی وارد می شوند که دارای گیاهان و درختان انبوه است جنّه و جنّات می گویند. (بروج 11) 
2- روضه: به معنای زمین سبز، خرم، پرگیاه، سبزه زار زیبا و برکه و مکان های مثل نیزارها و مرغزارها می باشد. (روم 15) 

4. اوصاف بهشت 
4-1. زیبا و دلگشا (زخرف 71) 
4-2. پرخیر و برکت و فراوانی نعمت (فاطر 33) 
4-3. رفاه و آسایش (کهف 31) 
4-4. مطابقت با خواسته های ساکنین (نحل 31) 
4-5. امنیت (اعراف 49) 
4-6. ساکنان سعادتمند (هود 108) 
4-7. روزی بی حساب (غافر 40) 
4-8. دائمی بودن نعمت ها (رعد 35) 
4-9. داشتن رضایت الهی (توبه 72) 

درس 45     بهشت 2 
1. تعدد بهشت 
قرآن عرض بهشت را به اندازه عرض آسمان و زمین معرفی می کند. (حدید 21) 
و در آیه ای دیگر می فرماید اندازه بهشت عرض کل آسمان ها و زمین است. (آل عمران 133) 
2. درجات بهشت 
انسان ها در انجام اوامر الهی و ترک محرمات و منهیات با هم تفاوت دارند و همه یکسان نیستند، بنابراین در برخورداری از ثواب اعمال خود نیز متفاوت خواهند بود و یکی بیشتر و دیگری کمتر از ثواب بهره مند خواهند گشت، از این رو در قرآن به وجود چندین جنت اشاره شده است. (رحمن 62) 
3. مکان بهشت 
برخی از نویسندگان معتقدند که چون تبیین دقیقی از جهان شناسی اسلامی صورت نگرفته و از سویی تعیین مکان بهشت امری غیبی است، پس نمی توان جایگاهی برای بهشت مشخص کرد. اما بسیاری از متکلمان و مفسران بر این باورند که می توان تا حدودی مکانش را مشخص کرد. نظریه هایی درباره مکان بهشت: 
3-1. بهشت در کره زمین 
برخی گمان می کنند که بهشت روی همین کره زمین برپا خواهد شد. (واورثنا الأرض نتبوأ من الجنة حیث نشاء) از این آیه معلوم می شود که مراد از عرض جنت است نه عرض به معنای کره زمین. 
3-2. بهشت در باطن عالم 
عده ای بر این باورند که این عالمی که ما در آن زندگی می کنیم ظاهر و باطنی دارد و باطن همین عالم مکان بهشت است؛ اگر چه ما این باطن را نمی بینیم، ولی در قیامت آن را خواهیم دید. (ق 22) 
3-3. بهشت در جهانی جدا از این آسمان ها و زمین 
عده ای نظریه وجود دو جهان مستقل را مطرح می کنند که هرکدام از این دو جهان برای خود، احکام و قوانین خاصی دارند و بهشت در جهان دیگری که به اندازه آسمان ها و زمین است قرار دارد. (آل عمران 133)  
3-4. بهشت در آسمان هفتم  
برخی معتقدند بهشت نزد سدرة المنتهی است و چون سدرة المنتهی در آسمان هفتم قرار دارد، پس بهشت در آسمان هفتم قرار دارد.
3-5. بهشت در آسمان اول 
برخی معتقد هستند که بهشت در آسمان اول است. این نظریه معتقد است تمام کهکشان ها و منظومه ها با ستارگان، کواکب، سیارات و خورشید همه در عرض به معنای عام قرار دارند. و بعد از زمین به معنای عام، آسمان اول شروع شده و به ترتیب روی آن آسمان های بعدی یعنی آسمان دوم و سوم تا آسمان هفتم قرار دارند و مکان بهشت در آسمان اول و بین عرض و آسمان دوم قرار دارند. 

درس 46     جسمانی و مخلوق بودن بهشت 
1. جسمانی بودن بهشت  
کسانی که معاد جسمانی را قبول نمی کردند و مدعی معاد روحانی بودند، وجود بهشت جسمانی را هم انکار می کنند و توصیفات جسمانی مطرح شده در آیات و روایات را به لذات روحانی تأویل می کنند و ادعا دارند که این ها همان کمالات می باشند و معلوماتی است که روح در این نشأه تحصیل کرده و ثواب و بهشت روح بعد از مفارقت از بدن، همین کمالات و معلومات است و آنهایی که جاهلند و این علوم و کمالات را تحصیل نکرده اند در الم و حسرتند از فقد این علوم و شقاوت و عقاب و جهنم ایشان همین است. ولی در قیامت هم روح و هم جسم انسان باز خواهد گشت و با توصیفاتی که از آیات قرآن و روایات معصومات علیهم سلام درباره ی بهشت صورت گرفت، روشن می شود که جسم و روح انسان مؤمن هردو از نعمت های بهشتی متنعم خواهند شد. 
2. مخلوق بودن بهشت 
گذشته از جسمانی بودن بهشت توصیفات صورت گرفته نشان از وجود بهشت در زمان حال دارد و با توجه به روایات و آیاتی که تا کنون درباره بهشت خواندیم، روشن شد که عرصه بهشت از سوی خداوند آفریده شده و الآن نیز وجود دارد و انسان ها هر عمل نیکی که انجام می دهند در همان عرصه تبدیل به نعمت های بهشتی می شود. 
برخی مخلوق بودن بهشت را قبول نمی کنند؛ چرا که اولاً خلق بهشت قبل از قیامت را کاری عبث می پندارند و ثانیاً معتقدند اگر بهشت آفریده شود یا در این افلاک آفریده شده که مستلزم خرق و التیام افلاک است و این افلاک گنجایش بهشتی که به اندازه آسمان ها و زمین است را ندارد و یا در عالم دیگر است که لازمه اش این است که صاحب مکان در لامکان باشد. 
پاسخ ایراد اول این است که آفریدن بهشت از نظر عقلی ممکن است و عبث بودن خلقت هم یک ادعا است که نمی توان آن را اثبات کرد. و ایراد دوم هم مبتنی بر هیأت باطل شده بطلمیوسی است و احتمال خرق و التیام در آن هیأت، خیالی بیش نبوده و اشکال های مبتنی بر آن سالبه به انتفای موضوع است و خداوند می تواند در این جهان پهناور که فقط خودش بر وسعت آن آگاه است، بهشت را بیافریند و هیچ تنافری هم با آسمان ها و زمین نداشته باشد. 

درس 47    اوصاف و افعال بهشتیان 
1. نقش ایمان در ورود به بهشت 
مهم ترین ویژگی بهشتیان قبل از ورود به بهشت، ایمان به خداوند قادر متعال و دین حقی است که پیامبران الهی برای هدایت انسان ها آورده اند و خداوند چنین کسانی را مؤمن معرفی کرده این صفت را عامل اصلی ورود آنان به بهشت، معرفی می کند. 

واژه ایمان در لغت به معنای تصدیق و پذیرش آمده است و در اصطلاح بیشتر متکلمان امامیه به معنای تصدیق قلبی چیزی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سوی خداوند آورده است. 
2. عوامل ورود به بهشت 
2-1. انجام کارهای نیک و صالح 
مهم ترین عامل هدایت و سعادتمندی انسان اطاعت از اوامر الهی است و هرکس از این اوامر طبعیت کرده و کارهای شایسته انجام دهد، سزایش بهشت خواهد بود. (نساء 124) 
برخی از کارهایی که سبب رسیدن به بهشت در قرآن معرفی شده اند: 
1) مهاجرت و جهاد در راه خدا (آل عمران 195) 
2) امانتداری (مؤمنون 8)  
3) محافظت بر نماز (مؤمنون 9-11) 
4) تواضع و افتادگی (فرقان 63) 
5) شب زنده داری (فرقان 64) 
6) درخواست از خداوند برای دور کردن آتش جهنم (فرقان 65) 
7) اعتدال کنندگان در انفاق (فرقان 67) 
8) درخواست کنندگان خانواده سالم (فرقان 74) 
9) راستگویی (مائده 119) 

2-2. ترک کارهای ناشایست و حرام 
همان گونه که انجام کارهای شایسته عامل رسیدن به بهشت است، ترک برخی کارهای ناشایست و حرام نیز عاملی برای رسیدن به بهشت خواهد بود.  
برخی از کارهایی که ترکشان سبب رفتن به بهشت در قرآن شمرده شده اند: 
1) ترک شرک، قتل نفس محرم، زنا (فرقان 68)  
2) ترک شهادت دروغ و امور لغو (فرقان 72) 
3) ترک برتری طلبی و فساد (قصص 83) 


3. اوصاف و احوال ساکنان بهشت 
بهشتیان بعد از ورود به بهشت اوصاف خاصی خواهند داشت که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود: 
1) شاد: اهل بهشت خوشحال و غیر غمگین هستند. (فاطر 34) 
2) راضی: همچنین آنان از خداوند و نعمت های موجود در بهشت راضی خواهند بود. (بینه 8) 
3) گرامی: بهشتیان در بهشت بسیار گرامی می باشند. (معارج 35) 
4) متنعم: آنان از نعمت های الهی بهره مند خواهند بود. (حج 56) 
5) سعادتمند: خوشبختی و سعادت از مهم ترین ویژگی های اهل بهشت خواهد بود. (هود 108) 

درس 48     جهنم 1 
1. چیستی و چرایی عذاب 
کلمه عذاب در لغت به معنای عقوبت و گرسنگی سخت و شدید می باشد و به رنج، آزار، درد و آن چه انسان را از خواسته اش بازدارد، عذاب گفته می شود. 
عذاب چیزی جدا از انسان و رفتارهای او نیست و همان کاری است که گناهکاران انجام داده اند و در جهنم به آنها پرداخته خواهد شد و انسان بدکار به وسیله اعمال خود شکنجه و عقوبت خواهد شد و در این باره جز خود انسان هیج کس دیگری دخالت ندارد. 
2. مکان عذاب دادن 
جهنم اسمی است که اصل آن از زبان فارسی (جهنام) به معنای گودال عمیق گرفته شده است و محل عذاب مجرمین بعد از قیامت نیز مکانی عمیق است و در اصطلاح به آتش افروخته عذاب الهی و مکانی که در آخرت بدکاران و مجرمان، عذاب خواهند شد جهنم گفته می شود. 
3. تعریف جهنم 
جهنم جایگاهی است پر درد و رنج با گودال های عمیق که آتش در آنها لهیب می کشد و مواد مذاب در آن جریان داشته هر چیز زشت و قبیح و رنج آور در آن یافت می شود. 

4. اوصاف جهنم 
برخی از اوصاف جهنم با رجوع به قرآن و روایات معصومان عبارتند از: 
1) زشت: زشت و قبیح بودن جهنم به دلیل عذاب های وحشتناکی است که جهنمیان را فرا می گیرد. (بقره 206) 
2) فروزان و پرشراره: مهم ترین عذاب جهنم، آتش سوزانی است که فروزان، پرشراره و پر اخگر خواهد بود. (نساء 55) 
3) محیط بر کافران: جهنم بر اهل خود احاطه دارد و همه اصحاب النار را فرا می گیرد. (توبه 49) 
4) زندان کافران: جهنمیان راه گریز از جهنم ندارند و جهنم زندان آنان است. 
(اسراء 8) 
5) عذاب سخت و دائمی: عذاب های جهنم به هر اندازه و هر گونه باشد سخت و دائمی و غیر قابل تحمل خواهد بود. (فرقان 65) 
6) فراوانی عذاب ها: در جهنم همه گونه عذاب به فراوانی وجود دارد. (واقعه 42، واقعه 52، غاشیه 6، ص 57، ابراهیم 16، ابراهیم 50) 

درس 49     جهنم 2 
1. تعدد جهنم 
برخی از مفسران از امام علی علیه السلام نقل کرده اند که جهنم هفت طبقه است و سبعة ابواب که درمورد جهنم آمده را هفت طبقه معنا کرده اند. 
2. ابواب و درکات جهنم 
در قرآن کریم گفته شده که بعد از پایان حسابرسی قیامت کافران به سوی جهنم رانده می شوند و درهای جهنم به روی آنها باز خواهند شد. (زمر 71) 
تفاوت ابواب در اندازه و شدت و ضعف عذاب و عقاب در جهنم است زیرا مجرمانی که وارد آن می شوند، اعمال و رفتارهای متفاوتی انجام داده اند، پس در جهنم با عذاب ها و عقاب های متفاوتی روبه رو خواهند گشت. 


3. مکان جهنم 
درباره مکان جهنم سه دیدگاه اصلی وجود دارد: 
3-1. باطن عالم 
بر اساس این دیدگاه دوزخ، در باطن و درون این جهان است، هرچند ما انسان ها از دیدن آن ها ناتوان هستیم. 
3-2. طبقه هفتم زمین 
عده ای معتقدند که همان گونه که آسمان ها هفت طبقه هستند، زمین نیز هفت طبقه است و بر این باورند که بهشت در بالای آسمان ها، و جهنم در طبقه هفتم زمین است. 
3-3. دو جهان مستقل 
برخی براین باورند که جهنم، در جهان مستقل از جهان دنیا قرار دارد و هرکدام از این جهان ها برای خود احکام و قوانینی دارند. 
4. مخلوق بودن جهنم 
عرصه جهنم الآن وجود دارد و عقاب های آن نیز با کارهای ما ساخته می شود و این یک امر تکوینی است و نظام سبب و مسببی است که خداوند بر اساس حکمت خود آفریده است. 
5. جسمانی بودن جهنم 
جهنم جسمانی بوده در مکانی مشخص قرار گرفته و دارای حدود معینی است و تنها از دروازه ها و ابواب خاصی، مجرمان وارد آن خواهند شد. (زمر 72) 

درس 50    اوصاف و احوال جهنمیان 
1. اوصاف و احوال جهنمیان قبل از ورود به جهنم 
1-1. اعتقادات خطا 
کفر و شرک – یعنی انکار خداوند و دستورات الهی و شریک پنداشتن دیگران با خداوند از مهم ترین اعتقادات انحرافی است که انسان را گرفتار آتش دوزخ می کند. (آل عمران 10) 

1-2. انجام کارهای زشت 
به برخی از این کارها اشاره می شود:
1) تکذیب (بقره 39) 
2) کتمان پیام الهی (بقره 174) 
3) ارتداد و مرگ در حال کفر (بقره 217) 
4) خوردن مال یتیم (نساء 10) 
5) عصیان بر خدای تعالی و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم (نساء 145) 
6) نفاق (نساء 145) 
7) تکبر (غافر 76) 

1-3. ترک کارهای نیک 
برخی به دلیل ترک اوامر الهی و انجام ندادن کارهای خوب وارد جهنم می شوند. 
2. اوصاف و احوال جهنمیان پس از ورود به جهنم 
2-1. حسرت 
غم از دست دادن فرصت ها، یکی از بزرگترین شکنجه های روحی است که جهنمیان دچارش خواهند شد. (بقره 167) 
2-2. برون سوزی و درون سوزی
عذاب جهنم فراگیر و همه جانبه است و راه گریزی از آن نیست. (واقعه 94) 
2-3. رسوایی 
از دیگر صفات جهنمیان، رو شدن زشتی های آنان و رسوا شدن آنان است. (آل عمران 192)  
2-4. مشاجره 
یکی از کارهای جهنمیان جدال و مشاجره با سایرین است. (اعراف 39) 


درس 51    استمرار و انقطاع عذاب 
1. جاودانان در جهنم 

1- کسی که به عمد کسی را بکشد. (نساء 93) 
2- کافران و ظالمان (نساء 169) 
3- درافتادگان با خدا و رسول خدا (توبه 63) 
4- منافقان (توبه 68) 
5- متکبران و برتری جویان (نحل 29) 
6- مجرمان (زخرف 74) 
7- عاصیان (جن 23) 
8- مشرکان (بینه 6) 

2. خارج شوندگان از جهنم 
این گروه مؤمنان عاصی و مرتکبان گناهان کبیره هستند که توبه نکرده اند و در اثر عمل خود وارد جهنم شده و در آنجا عذاب و شکنجه می شوند، ولی بعد از مدتی به دلایل مختلفی امکان رهایی از آتش را یافته از آن خارج خواهند شد. 
3. عوامل خروج از جهنم 
3-1. شفاعت 
اصل شفاعت محدود بوده و دوره خاصی را پوشش می دهد. این محدوده از نظر زمانی بعد از اتمام حسابرسی و پایان مواقف قیامت آغاز می شود اما پایان زمان شفاعت محدود نبوده بعد از ورود گناهکاران به جهنم را نیز فرا می گیرد و در آنجا نیز برخی از آنان مشمول شفاعت می شوند. 
3-2. عفو 
عفو الهی یکی از قوانین موجود در هستی است که می تواند حاکم بر سایر قوانین باشد و دو دلیل بر این مطلب اقامه شده است: 
دلیل اول: عقاب مؤمن گناهکار حق خداوند است و می تواند از این حق بگذرد. 
دلیل دوم: خود خداوند وعده امکان بخشش برخی از گناهان را داده است. (نساء 48) 
3-3. پایان مدت عذاب 
برخی فقط برای مدت معینی، مستحق عذاب هستند، از این رو بعد از اتمام این زمان از جهنم خارج می شوند و وارد بهشت می شوند. ولی بعضی گناهان مثل کفر و شرک باعث عقاب ابدی است. 







  





 











 







    





 






















ارسال سوال